رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۲۴۸ : موسیقی خداست این

موسیقی خداست این
مایل جان ماست این
روح شو و نگاه کن
بارقه‌ی لقاست این
هر چه که گوش می‌کنم
صحبت آشناست این
دوش به خواب دیدمش
مالک خوابهاست این
صبح ندیدمش دگر
باز که را کجاست این؟
از دم اوست جان ما
مقدم و مبتداست این
انا الیه راجعون
مأخر و منتهاست این
دوش مرا نهیب زد
از تو کجا جداست این؟
روح اگر ز جام او
طَرف برد به‌جاست این
سالک اگر ز باده‌اش
نوش کند رواست این
حلمی اگر ثناش گفت
خدمت بی‌ریاست این
پیمایش کتاب