رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۲۷۱ : یک زمان چیزی بگوید یک زمان چیزی دگر

یک زمان چیزی بگوید یک زمان چیزی دگر
ما مطیعانیم و ما را این اطاعت گنج و زر
هر چه گوید حرف حق باشد، چه جای ما و من
منّ و مِن این ما و من،‌ این ما و من باز آ ببر
شاد باشیم و ثناگو جانب درگاه عشق
مطلق ما شکّر است، از شکّر نسبت حذر!
شاهدانیم و نگهبانان اسرار خدای
کی رسد عقل پریشان سوی درگاه نظر
ظاهر و باطن اگرچه نیست یکسان،‌ دور نیست
باختر هم می رسد پیغام از شرق خطر
بارالها قسمت ما را به گردون تباهی وامنه
قسمت ما بی چرایان دور از گردون شر!
آدمیزادی چو از گنج خدایان دور گشت
عنصر خود کرده جولانگاه اشباح شرر
حلمیا افسانه ات خوانند بر هفت آسمان
حالیا برخیز و رخت خویش تا میخانه بر
پیمایش کتاب