رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۳۲۳ : روزنه ای شد پدید

روزنه ای شد پدید
آه! رهایی رسید
سال نو، خورشید نو
وقت نو، راه جدید
گرچه دل از صد نبرد
سر به سلامت کشید
باد که مادام باد
یاد هزاران شهید
از دم ابنای عصر
چشم اگر خون چکید
هیچ ولی حسرت ِ
رفته نباید پزید
دوش به آوای روح
حلمی از آن ره رسید
با بغلی پر ز حرف
با نفسی پر ز عید
پیمایش کتاب