رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۳۲۴ : گذر از بازی ادوار

گذر از بازی ادوار
از این اعیاد پراطوار
تو روحی آن سوی افلاک
رها از چرخ بی مقدار
ز هشت و چار سودی نیست
دمی بیرون شو زین پندار
تو جانی، نی دو پای و دست
که بردندت سر هر دار
به خود آی ای دم خلقت
به خود آی ای شه اعصار
به حلمی گفت و بیرون شد
ز چشم آن شهپر احرار
پیمایش کتاب