رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۳۴۲ : آه چه زیباست عشق، آتش بالاست عشق

آه چه زیباست عشق، آتش بالاست عشق
مزّه کنم بر زبان، به چه مربّاست عشق
خشک بسوزد در او مشک برآرد ز خویش
با تو بگوید سخن چون که همین‌جاست عشق
این کپک عقل چیست، ککّ و مک عقل چیست
بیم و شک عقل چیست، گفت که بی‌جاست عشق
با همه سر بر زند، گرچه نهان ز آدم است
سر کشد و سر زند، وه که چه غوغاست عشق
لشکر او غرب و شرق، شعبده‌ی صوت و برق
هر دم و در هر میان بر همه پیداست عشق
حلمی از این راه شد، خاک بُد و ماه شد
بنده بُد و شاه شد، وه چه شکیباست عشق
پیمایش کتاب