رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۳۵۹ : امشب خبری باشد در عالم بالایی

امشب خبری باشد در عالم بالایی
یک بزم خراباتی، یک وصل تماشایی
فردا تو چو برخیزی عالم همه نو بینی
هر سو همه شیوایی، زیبایی و رعنایی
امشب خبری باشد در کلبه ی شب خیزان
ساقی به میان و ما در خطّ نمیرایی
در روح سراپا پر در شادی بی آخر
شیدا دل و شیدا بر در رقص اهورایی
امشب خبری باشد، جامی زن و با ما شو
تا در ره ما گیری پیمانه ی بی مایی
دیوانه شوی ای دل گر تو سوی ما گیری
عقل از سر تو افتد در خانه ی بی جایی
رویا چه رسد اینجا، حکمت چه پرد با ما
دین و دل و دنیا را بگذار چو می آیی
آب از سر حلمی شد تا عشق به حرف آمد
عشق است که می راند این کِلک پریسایی
پیمایش کتاب