رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۳۶۴ : بزدلان با بزدلانی در همند

بزدلان با بزدلانی در همند
خوشدلان با خوشدلانی همدمند
درد دل داری بیا با خوشدلان
بی دَمان و بی غمان از ما کمند
بی شک آن افسانه ها افسانه نیست
این که بی دردان ز مردان می رمند
بی دلیلی نیست این که عاشقان
در تنور درد هر دم می دمند
آری آری تا سر عقل از قلوب
کنده گردد گردن جان می خمند
حلمی از این خانقه بیرون بخیز
مردمان دل برون از عالمند
پیمایش کتاب