رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۳۶۸ : هر چه بخواهی تو همان می شود

هر چه بخواهی تو همان می شود
گاه چنین گاه چنان می شود
هر چه که ما فکر کنیم بیهده ست
فکر تو آخر به میان می شود
هر چه که ما حربه کنیم و کلک
دست تو می آید و آن می شود
کار من از دست من آزردگی ست
کار تو نور است و روان می شود
کار تو چون رمز دل و جان ماست
رمزگشای دل و جان می شود
این دم و عالم همه رویای توست
غم ز چه آخر که چه سان می شود؟
من فلکم دوش به دریا کشید
حال دلم موج فشان می شود
حلمی از این راه بیا روح شو
هر چه بخواهی تو همان می شود
پیمایش کتاب