رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۳۶۹ : ای رمز تو آسمان گرفته

ای رمز تو آسمان گرفته
راه تو سپاه جان گرفته
نور تو زمان ستانده از خود
موسیقی تو جهان گرفته
راه تو رهی ز آسمان است
بر روی زمین کران گرفته
اسم تو بزیستیم و خوش بود
این زیستن امان گرفته
هر کس ز تو گفت کار خود کرد
وه زین شب گفتمان گرفته
من گفتم و این تو بود در من
در هم ز تو گفتِ مان گرفته
ای اهل ادب چه گویی از ما؟
ای جمله خران نان گرفته!
حلمی چو قلم ز ماه بگرفت
عشق از نو خط بیان گرفته
پیمایش کتاب