رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۳۹۸ : ای دل من چیست این ترس از خدا

ای دل من چیست این ترس از خدا
ترس دارد این منی و این هوا
ترس دارد حقّ که پرتو افکن است؟
ترس دارد موسقی و روشنا؟
یا رب این بیراهگی بر ما ببخش
تا کجا سوی تو لرزان از خطا
بی طرب در درّه ها دیوان ببین
دست افشان عاشقان بر قلّه ها
این نوا بشنو که آید از فلک
چون تو بشنیدی نوا جاء الشفا
در درون چشم ها کنکاش کن
چشمه های روشن نور و صدا
ذبح دل در پای سر؛ کار دَدان
قتل غم با موسقی؛ فتوای ما
دل! بتاز از گوشه ها بر گوشه ها
جان! بزن زان ضربه های روحسا
زان سفر چون تازه شد پیمان عشق
حلمیا از کوه خاموشی بیا
پیمایش کتاب