رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۴۰۳ : بَه که چه نوری و نوایی رسید

بَه که چه نوری و نوایی رسید
باز شد این راه و هوایی رسید
مردم جهل از نظر افتاد هین
مردم دانا به صفایی رسید
جاعل دیوانه ز تختش فتاد
راحله ی عدل به جایی رسید
خشک شد از ریشه گیاه دروغ
مزرعه ی عشق نشائی رسید
حاصل صد جنگ پر از آه و خون
ای دل مجنون چه رضایی رسید
هر چه که شد از دم تقدیر شد
کی به خط دوست خطایی رسید
حلمی از این حادثه خشنود باش
از فلک تازه صلایی رسید
پیمایش کتاب