رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۴۲۶ : بی قبا و بی عبا و بی کلاه

بی قبا و بی عبا و بی کلاه
عزم باید کرد تا ابروی ماه
بی جهت باید شدن از قبله ها
تا ببینی هر سویی آن راهِ راه
بی نمازِ عافیت اندیشِ عقل
فارغ از چنگال اوهام سیاه
ره سپردن باید از آیین خاک
تا به درگاهی که جز تو نیست شاه
بردگان عید و آیین و عزا!
کی شوید آزاد زین چرخ تباه؟
کی شوید از خویشتن تا روح، راست؟
یک زمانی عزم باید کرد، هاه!
نو شدن رسمی ورای روزهاست
نو شود سالک به درسی ماه ماه
وصل باید گشت و باید وارهید
تا ابد زین کِل کشان چرخ پر آه
گفت حلمی حرف حقّ را دم به دم
تا رسد در گوش خلقِ گاه گاه
پیمایش کتاب