رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۵۳۹ : باز رسیدیم به کوی دوام

باز رسیدیم به کوی دوام
مشغله شد مشغله‌ی عشق و جام
باز رهاییم ز دنیای پست
در ره عشق‌ایم به نوش و خرام
مقدم بی‌سایگی و خاصی است
پاک ز خسّ و خش و خاک عوام
خانه‌ی آزادی و بی‌مردمی‌ست
این وسط شعله‌کش مستدام
گوشه‌ی چشم تو رسیدیم باز
فارغِ از هر طلب وصل و نام
باز سزاوار خداییم ما
در ره رقصان طرب‌خیز شام
حلمی از این لحظه بهی لحظه نیست
لحظه‌ی مستی و خروش و قیام
لحظه‌ی مستی تو تعلّل مکن
نام خدا عشق بگوید سلام
پیمایش کتاب