رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۵۴۱ : باز سپیده می‌زند، وقت شباب می‌شود

باز سپیده می‌زند، وقت شباب می‌شود
خواهش قلب خسته را روح جواب می‌شود
باز صدای عاشقان می‌رسد از ستارگان
زان سوی قلّه‌ی نهان دل به رکاب می‌شود
گمشدگان راه دور! فرد شوید در عبور!
جمعیت هزارگان داس و خشاب می‌شود
باز دل خدایگان بهر شمای می‌تپد
انجمن تَکان شب کشف حجاب می‌شود
باز شه برهنگان جامه ز خواب می‌کند
عابد اهرمن‌زده خانه‌خراب می‌شود
شرق که کودنان بر آن خیمه‌ی جهل بر زدند
از نفس فرشتگان راه صواب می‌شود
شب شد و در میانه‌ها، شپ‌پر آستانه‌ها
حلمی عاشقانه‌ها وقف شراب می‌شود
پیمایش کتاب