رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۵۵۶ : ای سر دوّار با ما یار شو

ای سر دوّار با ما یار شو
ای زبان روح آتشکار شو
خلق حرص و خلق آز و خلق گور
لاغرِ روحی برو پروار شو
شب زبان مردم بیدار شد
ای سحر با مردمت بیدار شو
ای سپیده گشته‌ای صدبارها
در درون جان ما بسیار شو
کاهلی بی‌باد‌ه‌ای با خویش بود
عاشقی آزاده‌ای هشیار شو
موسقی را جز شعف تعبیر نیست
مرثیه‌سوز ره انوار شو
حلمی ای پروانه‌ی بی‌بالْ خوش
آتش این خلقت بی‌عار شو
پیمایش کتاب