رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۶۰۸ : تأمّل کن کلام عاشقان را 

تأمّل کن کلام عاشقان را
سلامی ده سخنهای نهان را
میانِ پرسش و پاسخ زمینی‌ست
خمش بنشین و پیدا کن میان را
بدان کشور رو که جز تو در آن نیست
بدین مقصود پیدا کن یکان را
سر عاشق ورای آسمانهاست
 دلش در سینه می‌کوبد زمان را
سری نو بهر دل باید بیفراشت
 دلی دیگر بباید ساخت آن را
ببخشد خاصه آب زندگانی
 بر آن تشنه‌ که بخشد آب جان را
مگو جز حقّ و جز نیکی میندیش
 اگر چه این نباشد مردمان را
به حلمی صبحدم آن بی‌نشان گفت
 به آتش راست کردی این زبان را
پیمایش کتاب