رفتن به محتوای اصلی

شماره ۱۶۰ : در خواب ها چون پری ...

در خواب ها چون پری می جنبد آگاهی. گاهی به سر بینی می رسد، گاهی دستی به پیشانی می کشد، گاهی چون نسیمی، گاهی چون نمی بر گونه، گاهی چون آهی، نجوایی: بیدار شو! بیدار شو! و گاهی چون رعدی و لرزه ای و طوفانی.

در بیداری با برگها می رقصد آگاهی، با آبشارها فرو می ریزد، با قلّه ها فرا می برد، با درّه ها فرو می بلعد، با آفتاب و باد و باران نفیر می کشد و چون اینها همه اثر نکرد با جنگ ها و رگبارها و خوشه های خشم، و با دروغ و دشمن و خشکسال انتقام می گیرد.  همه به یک زبان که بگویند: بیدار شو!

پروا ندارد آگاهی و تقصیر و خواب نمی شناسد. لحظه ای از «پیغام» بازنمی ایستد و به هر زبان در هر عصر با هر ذرّه در سخن است. عذر نمی شناسد و آیین و نقاب نمی شناسد. جهل نمی شناسد و آن گاه که پرده ها بالا روند هیچ رنگ و خضاب نمی شناسد. چرا که فریاد رساش از ابتدای تاریخ در گنبد چرخ در طنین بوده است: بیدار شو!

کتاب الکترونیک لامکان (قابل دانلود)
پیمایش کتاب