رفتن به محتوای اصلی

شماره ۲۰۲ : شهرت عشق این گونه ست ...

شهرت عشق این گونه ست: از هر سر گریزان، در هر قلب دوان، پاسدار، از خود گذشته، جان نثار. عقل به کلّاشی گوشه چشم تنگ می کند و می پرسد این ها همه چند؟ عشق می خندد، پاسخ نمی گوید. جواب ابلهان خموشی ست.

در هر دیار که آفتابی درخشید این سو و آن سوش تاریکی بتاخت. شاید که حرمت آسمانیش مکدّر کند، شاید که قیمت باستانیش به در کند. امّا اینجا شمعی که نه، مشعلی روشن است از نور و موسیقی.

به برکت خورشید چارده، شب پارسی از پس هفت قرن آفتابی ست.
به برکت خورشید چارده، امشب مشعل روشنی به پاست.
محشر غیب امشب بزم فرشتگان پارسی گوی خداست.

نسخه ی قابل دانلود کتاب روح
پیمایش کتاب