رفتن به محتوای اصلی

شماره ۲۸۸ : شعله ی یکم

هزار درویش به دیدار هم می آیند
در نقطه ای به قدر سر یک سوزن.
این اجتماع بیرون از این جهان است.
-اجتماع دراویش سرکش.

بر فرقه ها می تازیم

حلقه ها را در هم می شکنیم
ریشه های کهنه را بیرون می کشیم
ریشه های تازه در زیر می کنیم.
-ریشه های عشق.


ما دراویش سرکشیم
ما سربازان خدا
در خاموشی سخن می گوییم.
-هنگام سخن، خاموش.


شمشیرها آخته!
سپرها افراشته!
خورشیدها بر کف!
هر کدام بار سرزمینی بر دوش
نام من حلمی
جان من آتش
بار من ایران

نسخه ی قابل دانلود کتاب روح
پیمایش کتاب