رفتن به محتوای اصلی

شماره ۳۲۶ : باید از دین ...

باید از دین برگشت. آری! از دین دنیا. از دین حضور برای بقا و بقا برای هیچ. از این نامسلمانی ها باید برگشت و به دین عشق گروید: یعنی فنا برای حضور و حضور برای همه.

به چپ می نگرم و به راست می نگرم و به بالا می نگرم و به پایین می نگرم: همه را در یک گرداب می بینم. همه را در خواب می بینم. پس در خواب می گویم: از خواب باید برخاست!

تو که این کلام می شنوی با خود چه می گویی؟ کار تو با عالم چیست؟ در عالم چه می جویی؟ اصلا این سخن از چه می شنوی؟ پرسه ی دلخوشانه می زنی و یا دلخوشی که راه یابی؟ برو بمیر!

بمیر تا راه یابی. بمیر یعنی چشم بپوش! در آغاز اندکی بمیر. اندکی چشم بپوش. از آن چه به دست آورده ای، از آن چه در طلب به دست آوردنی. سپس اندکی زنده شو! یعنی ببخش، تسلیم باش: مسلمان شو!

وقت آفتابی شدن است
باید پلک ها فرو کشید و پرید.

نسخه ی قابل دانلود کتاب روح
پیمایش کتاب