رفتن به محتوای اصلی

شماره ۵۴ : گفت آن که برگزید سخن مرا ...

 گفت آن که برگزید سخن مرا، به سخن دیگری چه کارش؟ او که گوشش از همه سخن ها بری ست سوی مرا گیرد. سخن عشق تک است و گوش آشنا جز آن هیچ نخواهد شنید. آن کس که حقیقت مرا شناخت کلام غیر حقّ را به گوشش راه نیست.

گفت عشق؟ گفتم تویی. گفت عاشق؟ گفتم تویی. گفت معشوق؟ گفتم تویی. جهان کالبد توست، هر سویش یکی اندام توست. هر جهتش یکی جهت توست. هر ذرّه اش یکی ذرّه ی تو.  چه فرقی میان ذرّه ها، مگر این که خود بین خود فرق گذارند. عالم چه بالا، چه پایین، بالا و پایین توست. هر که پایین تر است خود را بالاتر پندارد، بالاییان ورنه همه خادمان جهان پایین تو اند.


گفت جهان عواطف است این، جهان خواهش است. هر که خود را مرکز عالم پندارد، هر که در خدمت خویش است. امّا جهان عشق نیز هست. عاشقان جز به یار نپردازند و چون به یار پردازند انگاری که به همه جهان، چرا که به عشق پردازند و عشق بالاترین خدمت هاست. کار کارهاست. نمی دانی بدان.
 

همه عشق و عشق باشد، همه صوت و نور هر جا
همه سو چو گوش کردم همه موسقی و آوا
برکات روح قدسی همه زان عاشقان است
چه به مسجد و کنیسه، چه به معبد و کلیسا
نسخه ی قابل دانلود کتاب روح
پیمایش کتاب