رفتن به محتوای اصلی

شماره ۵۶۶ : قرنهایی از بی هنری ...

قرنهایی از بی هنری و وادادگی بر بشر رفته است. قرنهایی بی موسیقی و بی کلام. قرنهایی صامت از هنر پست و گم شدن در دالانهای ابزارآلات و اکابر مجاز. قرنهای تصویر و تزویر. برخی می پندارند دانش، معراج بشری و آخرین قلّه ی فتح شده است. لیکن حقیقت، دیگر است. دانش نخستین پلّه ی آگاهی ست و اوّلین کلاس روح در عالم ماده است.

روح در ابتدا از هستی و حقیقت الهی خویش نامطلع است. سپس آنگاه که نوری از حقیقت الهی بر او تابید، بر آن می شورد و سعی در خاموش کردنش می کند. این مرتبه ی دانش است. در این مرتبه روح سعی در خرّم کردن دنیا می کند، چرا که آن را تنها حقیقت موجود می داند.

سپس وقتی روح در می یابد آن نور خاموش نشدنی ست و دنیا نیز کارزاری ظلمانی ست و عاقبت هرچه ستانده از او ستانده خواهد شد، بدان نور ایمان می آورد، امّا ایمانی کور و بی تجربه. این مرتبه ی مذهب است. روح هنوز سر بر سجده ی خاک دارد و هنوز لرزان است.

عاقبت روح دلزده از بازی خاک، از منازل دین و دانش فرا می خیزد. چرا که این هر دو را برادران توأمان خاک در می یابد که مداین فاضله ی خود را هماره در لجنزار ماده جوییده اند و از این بازی طولانی اعصار هرگز هیچ طرفی نبسته اند.

اینک از هر سو بانگ خودت را بشناس به گوش می رسد. روح نبض هستی الهی را در درون خویش می شنود و رموز خطّ سوّم هستی بر او آهسته آهسته گشوده می شوند. آری، روح آماده است تا سفر معنا را بیآغازد.

نسخه ی قابل دانلود کتاب روح
پیمایش کتاب