نشسته با کلمات، ایستاده با کلمات، به خواب رفته با کلمات و برخاسته با کلمات. از هیچ برآمده با کلمات و بر باد و تا عدم با کلمات.
خاموشی که عشوه میریزد،
خاموشی که آری میگوید.
آتشی نو به پا میکنیم و به گردش دست به دست و شانه به شانه پای میکوبیم. آتشی نو به پا میکنیم تا سمّ عقیده بسوزانیم و سراب دعا به شعله فکنیم. آتشی نو به پا میکنیم و از میانهاش رخ از یادرفتهی عشق برمیآریم.