رفتن به محتوای اصلی

شماره ۶۸ : بی‌شرفی است اگر آنچه...

 بی‌شرفی است اگر آنچه بر دل و زبان جاری می‌شود، کم شود، بریده شود و به شکل دیگری درآید. بی‌شرافتی‌ست جامه‌ی خویش را به قامت دیگران بریدن و فکر دیگری را در سر خویش اندیشیدن و با عقیده‌ی دیگری بهر خویش زنجیر بافتن. حتّی بی‌شرافتی‌ست قلب دیگری را در سینه‌ی خویش تپیدن و حرمت و استقلال خویش را حتّی در عشق‌ورزیدن زائل داشتن.

قلب هر یک به سینه‌ی خویش و به راه خویش می‌تپد، و لیکن ما باهمانِ تنهاییم و فردانِ باهمیم. راه یکی‌ست، امّا هر یک نیز راه خویشتن است. راهبر یکی‌ست، امّا هر یک نیز راهبر خویشتن است. کتاب خویش را می‌خوانیم، کلام خویش را می‌گوییم و آسمان را هر یک در سرای خویش می‌پوییم. 

سخن عشق، تمام:
هیچکس با من هماورد نیست،
و من هماره با شمام!

پیمایش کتاب