راه باز نمیشود تا قلب باز نشود، تا این هسته گشوده نشود. هیچ یک از سرزمینهای اشغالی - این باهمانِ جداافتاده - آزاد نمیشوند، راست آزاد نمیشود و چپ آزاد نمیشود تا این قلب، این وسط، این مرکز آزاد نشود.
به گشودن قلب به کار آمدهایم. در این اشغالشده آمدهایم تا درِ سینه بگشاییم، دهلیزهای بسته بتراشیم، بر گوشههای تاریک نور افکنیم و مرغ خفتهی آتش را از زیر خاکستران، بال و پرِ زایش نو دهیم.
تا میانه برنخیزد و آذرآبادگی خویش درنیابد، هیچ تن در هیچ زمین بر نخواهد خاست. به بیدار کردن آذرخشان و اخگران به سرزمین کهن باز آمدهایم.