رفتن به محتوای اصلی

شماره ۷۸ : لرزش دستان رفت و...

 لرزش دستان رفت و تیرگی چشمان آمد. آن می‌رود و این می‌آید. همگان در رفت و آمدند از کلمات حقیقت در جانم. همه عاشقان در مراجعه‌اند در تن این خسته‌ی لامکان. آفتابی می‌رود و آفتابی دیگر می‌آید. 

سکوت حتّی اگر برود،
پارسی هماره به جاست.

پیمایش کتاب