بهتر است آدمی حرف دلش را بزند تا اینکه ادب ظاهری پیشه کند. چرا که ادب ظاهری نزد عشّاق عین نفاق است، و بیادبی اگر که کلام صادق باشد و از صفای دل، یکرنگی و یکروییست. باری آنچه یکسر از عمق دل است به هیچ عنوان بیادبی نیست، هرچند ادب دروغین آدمی آن برنمیتابد. آن «ادب دل» است.
اندوه دروغین، شادمانی دروغین؛ و هرآنچه که از دل نمیجوشد کار زاران است. اندوه حقیقی، شادمانی حقیقی؛ هرآنچه از دل میجوشد کار عشّاق است. سرانجام آن جوشش دل اندوه میشوید و جز شعف نمیتاباند.
اگر روح از نبرد بگریزد، نبرد از او نمیگریزد. «نبرد» میآید و گریبانش میگیرد و میگوید: "بجنگ! بجنگ که صلح تو پس از این جنگهاست. من صلح دروغین نمیخواهم. به راستی بجنگ تا به راستی صلح به کف آری."
بهتر است آدمی کار دلش را بکند تا اینکه کار بیکارگان پیشه کند.