رفتن به محتوای اصلی

شماره ۱۴۴ : چشم می‌بندم و می‌گذارم کلمات بیایند...

 چشم می‌بندم و می‌گذارم کلمات بیایند. دهان می‌گشایم و می‌گذارم کلمات در حلقم فرو ریزند. در خلاء نشسته دست بالا می‌برم و می‌گذارم حکم حق از مجرای جانم در شش سو روان شود.

و پرسیدم چیست حکم حق؟
گفت: بنوش و برقص و بنویس و آزادی بگستر!

و من در رقص نگاشتن آموختم.

پیمایش کتاب