بدی مردمان نمیبینیم، و اگر دیدیم به هیچ میگیریم. خوبی خویش نیز به هیچ میگیریم و از خیر و شر خویش میگذریم. فروتنی پیشه میکنیم. عمر کوتاه هست و حیف است جز به طرب بگذرد. تاریخ هیچ است و حیف است چون کشورگشایان به دریوزگی و بوزینگی بگذرد.
قدرت در کوچکشمردن عظمتهای حقیر است، در هیچ شمردن آنهاست که میگویند ما همهایم و همه با مایند. چنانکه که نفس زار نیز همین میگوید. پس هم دنیا حقیر میشمریم و هم نفس زار. آنگاه به عظمت میخیزیم و به دنیا میگوییم: «ای کودک هیچ! ما تو را دوست میداریم. تو نیز خویشتن دوست بدار تا از این گهوارهی مرگ سر بالا کنی.»
حقد و کینه و کوچکی مردمان به هیچ میگیریم و میگوییم: «شما عظیماید و بزرگاید و ذرّه ی خداوندید، تنها خویشتن از یاد برده اید. دوست بدارید تا به یاد آورید.»