رفتن به محتوای اصلی

شماره ۱۶۲ : نخست می‌بایست از انسان به روح...

 نخست می‌بایست از انسان به روح می‌رسیدم، آنگاه از روح به لامکان پر می‌کشیدم، آن دم در لامکان آزادی می‌پروریدم و به جهان روانه می‌کردم. امروز نیز موعد آزادی‌ست، هر چند امروز یعنی صد فردای دیگر. در آن صد فردای دیگر نیز من حاضر و روانه‌ام.

قرن در آستانه‌ی نو شدن است، ما باید پیش تر از آن هزاره نو کنیم، و تو بگو ده هزاره و صد هزاره. ما اینها در فراسوی زمان می‌دانیم. نویدان می‌دانند، سعیدان می‌دانند و الهگان رنج و راستی.

پارسی می‌گویم.
روح بی‌زبان نیز پارسی می‌داند.

پیمایش کتاب