هماره جنگ اوّل، هماره، و آنگاه صلح بینهایت.
هماره تاریکی نخست، هماره، و آنگاه روشنی بیحد.
هماره اسارت و بند و زنجیر ابتدا، هماره، و آنگاه تیغ عشق و برق روح و آزادی پرحلاوت.
ابتدا سنگ، آنگاه گیاه، و راه دراز حیوان، و سپس سنگ و گیاه و حیوان در انسان، و به دمی کوتاه انسانِ انسان. آنگاه راه دراز انسان تا روح، در روح باز انسان و انسان، و به دمی کوتاه روحِ روح.
آنگاه روزگاری سر کشیدن روح در عالم معنا، هنوز و بسیار انسان و روح در معنا، آنگاه دمی کوتاه معنای معنا. حال دیگر پروازی، و خیز بلند معنا به خدا، همچنان و بسیار و بیش و کمی انسان و روح و معنا در خدا. آنگاه بی همه و بی معنا دمی کوتاه خدای خدا.
حال پروازی ابدی و بی بازگشت. خدا در خدا، لیکن آه هنوز روح و معنا و خدا در خدا. آنگاه به دمی کوتاه خدای بی خدا، و آنگاه تا ابد بیخدا خدا و خدا بیخدا در چرخ و رقص و کوب و گسترش.