گِل سرشت را چنگ زدن و سرنوشت به بار آوردن. آن گنج که در خاک مدفون است به خود هیچ نیست، و حتّی خود گنج هیچ نیست، بلکه آن رنج کار و پیکار روح در کشف خویش است که گنج حقیقیست.
بیرون از ما گنجی نیست. گنج، قلب تپنده است و شفقّت بیحد، و فروتنیست آنگاه که از آسمانها میگذریم و هیچ به دید نمیآییم. در خاک گنجی نیست. خود خاک گنج است. گنج، خاکساریست. از آسمانها میگذریم که خاکسار شویم.