رفتن به محتوای اصلی

شماره ۳۹ : یکی با خویشتن خوش است...

 یکی با خویشتن خوش است، یکی با دگران، یکی با درون خوش است و یکی با بیرون. من بی خویش خوشم، من بی خویش، بی درون و بی بیرون، بی سر و پا، با تو خوشم، در تو خوشم. من در این لحظه هیچ چیز از جهان و هیچ کس از دیگران نمی‌خواهم، چرا که آنگاه که همه چیز و همه کس تویی، جهان را چه بجویم و دگران را چه بخواهم؟

تاریخی سخت گذشت تا رسیدن به خویش، و آنگاه وارهانیدن همه خویش به قصد تو. چون تو به دست آمد، با خویش و دیگران نمی‌نشینم. جهان، مذهب است. من لامذهبم. آزادم.

پیمایش کتاب