رفتن به محتوای اصلی

شماره ۴۲ : انسان در زباله‌ها بگردد...

 انسان در زباله‌ها بگردد، با سگان پرسه زند و در خرابه‌ها سکنا کند، امّا برای حاکمین زمین کار نکند و نان حرام نخورد. انسان بمیرد به سوی آزادی، به سودای آزادی، امّا بردگیِ امنِ گدایان نکند.

سردار و سرباز را هیچ توفیر نیست، هر دو یک نوکرند. رهبران نیز همه اسیران و عبیران ابلیس‌، همه‌شان یک خرند. آن سلاح در دست تو، فردا گلوله در تن توست. آن حکم که تو می‌رانی بر دگران به خصم و خطاب، آن حکمِ فردای اعدام توست.

آدمی به اختیار می‌میرد
و عاشق به تسلیم می‌زید.

پیمایش کتاب