رفتن به محتوای اصلی

شماره ۵ : سر نادرشاه را سپیده‌دم زدم...

 سر نادرشاه را سپیده‌دم زدم، و سر آغامحمّدخان را، و سر خشایارشاه را، و سر پلشت بی‌چیز شاه‌اسماعیل را، و سر ابراهیم‌پاشا را و سر سلطان‌عبدالحمید دوّم را، و سر هر ناکس دیروز و امروز ر.ا

این سو را زدم
و آن سو را زدم
و هر دو سوی پلشت شرق و غرب را.

درست سر سپیده‌دم،
به طلوع نخستین تیغه‌ی خورشید،
سر هر پلشت را
به نام آزادی زدم.

تا جان در میانه جا گیرد
و با میانه خو گیرد
سر هر خفته‌ی ماردوش را
دم هر سحر زده‌ام و خواهم زد؛
به نام عشق،
نام کوچک آزادی.

پیمایش کتاب