رفتن به محتوای اصلی
سرای حلمی
Toggle navigation
منوی بالا
اهدا
تماس با حلمی
خانه
دوبیتی های حلمی
دوبیتی شماره ۵۰۹ : عاقلان چون لاف از ره میزنند
عاقلان چون لاف از ره میزنند
هر دمی بر خود دو بهبه میزنند
عاشقان خاموش گلزارند لیک
تا دهان وا کرده چهچه میزنند
Book traversal links for دوبیتی شماره ۵۰۹ : عاقلان چون لاف از ره میزنند
دوبیتی شماره ۵۰۸ : عشق مرا دوش برد معبد جان راز گفت
بالا
دوبیتی شماره ۵۱۰ : گاهی دم قانون شوم
پیمایش کتاب
دوبیتی های حلمی
دوبیتی شماره ۱ : ز چشم نوربخش توست شکنج آسمان پیدا
دوبیتی شماره ۲ : ندای عشق می آید ز هر کوی و ز هر بن بست
دوبیتی شماره ۳ : بخوان و برقص نگارا در این خوابگاه خزان
دوبیتی شماره ۴ : باز کجا می روم؟ آن سوی بام الست
دوبیتی شماره ۵ : چه صداست این نگارا که ز جان عشق برخاست
دوبیتی شماره ۶ : جهان خاموش و چشمان تو بیدار
دوبیتی شماره ۷ : یارب این میخانه ها را در پناه خویش دار
دوبیتی شماره ۸ : خوابی ست که لحظه ای دگر می گذرد
دوبیتی شماره ۹ : با چرخ عداوت گرد گشتیم و گناهی نیست
دوبیتی شماره ۱۰ : ای روح ترس خورده برخیز از دل سنگ
دوبیتی شماره ۱۱ : بادا به رقص آتش امشب زبانه گیرم
دوبیتی شماره ۱۲ : من بوده ام از اوّل و جان نیز چنین
دوبیتی شماره ۱۳ : کنون این عصر شب خیزی و پرواز
دوبیتی شماره ۱۴ : این همه آیینه تو را کور کرد
دوبیتی شماره ۱۵ : ای سایه ی افروخته خوابم کردی
دوبیتی شماره ۱۶ : حلمی این کالبد مرده به دوری افکن
دوبیتی شماره ۱۷ : تا به هر سوی روم جاده ز جا می خیزد
دوبیتی شماره ۱۸ : ز کرانه ها گذر کن که کران عشق یابی
دوبیتی شماره ۱۹ : لشکر تن چو تاخت تیز تیغهی روح تیز کن
دوبیتی شماره ۲۰: خونی و استخوان من، جانی و جان جان من
دوبیتی شماره ۲۱ : تو ز عشق گوی و ای جان دم آسمان خود باش
دوبیتی شماره ۲۲ : من کشتی رقصانم، از باده فراقم نیست
دوبیتی شماره ۲۳ : چپ و راست خانه ات نیست، به میانه اتّکا کن
دوبیتی شماره ۲۴ : پیش از این غوغای پنهان داشتم
دوبیتی شماره ۲۵ : هر چه که تن پوش تو شد بردرش
دوبیتی شماره ۲۶ : راه یکی بوده و بسیار شد
دوبیتی شماره ۲۷ : ز خیال کنج گیرم به جهان جان رسیدم
دوبیتی شماره ۲۸ : کی روی ماه بینم زین خرقه های انسان؟
دوبیتی شماره ۲۹ : باز آمد او نزد دلم، خندان و رقصان، شاد شاد
دوبیتی شماره ۳۰ : نه به آسمان بیفتد ره هر خیال خویی
دوبیتی شماره ۳۱ : مبارک این دم مستانه ای جان
دوبیتی شماره ۳۲ : ماییم که سرمایه ی جانیم و خداییم
دوبیتی شماره ۳۳ : آمد صنم نیست وش هست فروش
دوبیتی شماره ۳۴ : سبب من بودم و چشمان مستش
دوبیتی شماره ۳۵ : این جمع زار زار، خام رنگ و غبار
دوبیتی شماره ۳۶ : عزم تو میکند دلم هر نفسی هزار بار
دوبیتی شماره ۳۷ : به کدام سو گریزم که ز من اثر نباشد
دوبیتی شماره ۳۸ : دنیا چو به کام بی هنر می گردد
دوبیتی شماره ۳۹ : پرواز جز از طریق بی خویشی نیست
دوبیتی شماره ۴۰ : عاشقان را عشق در جان و تن است
دوبیتی شماره ۴۱ : عشق در کار آمد و افسانه ها آغاز کرد
دوبیتی شماره ۴۲ : در درونند و اگر رو نیستند
دوبیتی شماره ۴۳ : مرده پرستان الا سوی خود آیید و بس
دوبیتی شماره ۴۴ : همه حرفها از اینست که تو نور خویش یابی
دوبیتی شماره ۴۵ : ای من نادیده کجای منی
دوبیتی شماره ۴۶ : من عشقم و در عالم جز یار نمیبینم
دوبیتی شماره ۴۷ : عشق است و به جز عشق جهانی تو مجو
دوبیتی شماره ۴۸ : تا نام مرا جویی من نام دگر گیرم
دوبیتی شماره ۴۹ : روح چون آمد چراغش برفروخت
دوبیتی شماره ۵۰ : همه در رهند و امّا چه کسی به راه باشد
دوبیتی شماره ۵۱ : همه سو نظر چو کردی نظری به سوی ما کن
دوبیتی شماره ۵۲ : تا کی چو بزان سر به چراگاه چرا
دوبیتی شماره ۵۳ : خرد آن نهال باشد که ز عشق بار گیرد
دوبیتی شماره ۵۴ : پرسه ی عشّاق را بنگر که در آدم زنند
دوبیتی شماره ۵۵ : هر که در خدمت نو آمده بیدار شده ست
دوبیتی شماره ۵۶ : من چه کند من کجاست، روح رهای رهاست
دوبیتی شماره ۵۷ : تو و این زمین مغبون که خراجگاه جان است
دوبیتی شماره ۵۸ : طفره رو از بستگی! باج مده خویش را
دوبیتی شماره ۵۹ : ای دوست مرا به خویشتن وامگذار
دوبیتی شماره ۶۰ : چه ستاره ای شدی تو برِ چارده جهانت
دوبیتی شماره ۶۱ : الا یا مجمع العشّاق نشسته بر در میثاق
دوبیتی شماره ۶۲ : من و اکسیر جام و جان مجنون
دوبیتی شماره ۶۳ : همه نام آوران پیشت نشسته
دوبیتی شماره ۶۴ : اگر به مسند نهان دوباره تکیه برزنم
دوبیتی شماره ۶۵ : بر پرنیان جانش بسیار دیده بستم
دوبیتی شماره ۶۶ : ما عشق تو جانا به دل افروخته ایم
دوبیتی شماره ۶۷ : دل بی پا و سر رنجش فزون شد
دوبیتی شماره ۶۸ : هر جامه که می جویم پیراهن این تن نیست
دوبیتی شماره ۶۹ : با عشق تو قعر آسمان ها رفتم
دوبیتی شماره ۷۰ : ما خواب خداییم و خدا فارغ از این خواب
دوبیتی شماره ۷۱ : خلقت به سرانگشت اشارت
دوبیتی شماره ۷۲ : مبندی چشم خود ای جان که چشم تو جهان توست
دوبیتی شماره ۷۳ : غصّه چو بسیار شد عشق پدیدار شد
دوبیتی شماره ۷۴ : ای جهان روشنی بر تار جان دستی کشان
دوبیتی شماره ۷۵ : به یک جرعه می فیروزه اندام
دوبیتی شماره ۷۶ : چنان باد روان بی بند و بارم
دوبیتی شماره ۷۷ : جنگی ست نهان فرسا هر لحظه به جان من
دوبیتی شماره ۷۸ : خرابستان شبی رفتم نگارا نور می دیدم
دوبیتی شماره ۷۹ : یار فرود آمد و لرزان شدم
دوبیتی شماره ۸۰ : من دم از اوصاف تو در چار مصرع می زنم
دوبیتی شماره ۸۱ : به میان جان و پنهان تویی ای تو ای تو ای جان
دوبیتی شماره ۸۲ : ای روح بیا قصّه ی خود باز بخوان
دوبیتی شماره ۸۳ : گفتم که منوشم می جان الّا شب
دوبیتی شماره ۸۴ : ما هیچ زمان و هیچ جاییم
دوبیتی شماره ۸۵ : منم آن روح مست لاابالی
دوبیتی شماره ۸۶ : این گردباد عشق است بر جان و دل وزیده
دوبیتی شماره ۸۷ : همه شب ها بدین امّید روم در تخت هشیاری
دوبیتی شماره ۸۸ : هر کسی شایسته ی این دم نشد
دوبیتی شماره ۸۹ : هوس دارم که جامت را بنوشم
دوبیتی شماره ۹۰ : به چشمم خواب می آید، به جان بیدار و لبریزم
دوبیتی شماره ۹۱ : من آن منم که بی منم، چو روح بر شد از تنم
دوبیتی شماره ۹۲ : ای غم بتاز سویم تا گردنت شکانم
دوبیتی شماره ۹۳ : چون فریب آورد جان، من را هزار
دوبیتی شماره ۹۴ : امروز چنینم من: مست از تو و هست از جان
دوبیتی شماره ۹۵ : گر لباس عاریت خواهی بیا این مال توست
دوبیتی شماره ۹۶ : حیران بُدم گردان بُدم بر قاره ها و آب ها
دوبیتی شماره ۹۷ : نفسی هست که از باده ی جان لبریزم
دوبیتی شماره ۹۸ : برو تو اشهدت بخوان که عشق پرزبانه است
دوبیتی شماره ۹۹ : نه مویه می کنم میان، نه چنگ می زنم به جان
دوبیتی شماره ۱۰۰ : سالک به رهت فکنده لنگر
دوبیتی شماره ۱۰۱ : عشق است دمادم که سخن می گوید
دوبیتی شماره ۱۰۲ : فروتن چون تنی در خاک گشتم
دوبیتی شماره ۱۰۳ : مرا حیرت فزون کرده در این شب های تنهایی
دوبیتی شماره ۱۰۴ : این حلقه ی عاشقان امروزین است
دوبیتی شماره ۱۰۵ : چو عاشق بر سر گیتی گذر کرد
دوبیتی شماره ۱۰۶ : رفته بودم به نهان دوش ز راهی روشن
دوبیتی شماره ۱۰۷ : چه بیدارم! چه بیدارم! پس صد قرن وهمانی
دوبیتی شماره ۱۰۸ : دهانم به دهان بست و لبانم به لبان دوخت
دوبیتی شماره ۱۰۹ : تو کهکشان نوردی، این کهکشان چه باشد
دوبیتی شماره ۱۱۰ : سوی تو که در خوابی در روح به پروازم
دوبیتی شماره ۱۱۱ : جز عشق نیندیشم در سینه ی دلریشم
دوبیتی شماره ۱۱۲ : من از اسرار گیتی قصّه خوانم
دوبیتی شماره ۱۱۳ : ز کجایم؟ چه کنم؟ وصف چه معنی گویم؟
دوبیتی شماره ۱۱۴ : هر چه راه بود رفتی، قدم دگر به جان آی
دوبیتی شماره ۱۱۵ : اگر گوید که روز است این چنین است
دوبیتی شماره ۱۱۶ : جرعهها نوش کنم از سر پیمانهی دوست
دوبیتی شماره ۱۱۷ : همه عشق و عشق باشد، همه صوت و نور هر جا
دوبیتی شماره ۱۱۸ : بیدار شدم، وه که چه خوابی بودم
دوبیتی شماره ۱۱۹ : بنگر که چگونه می روم من
دوبیتی شماره ۱۲۰ : ز لبان عشق برگیر بوسه های آسمانی
دوبیتی شماره ۱۲۱ : دلا برخیز و سیمای نهان بین
دوبیتی شماره ۱۲۲ : فلک خیر و شر خود آن خود دار
دوبیتی شماره ۱۲۳ : نشسته در برابرم به روی سرخ آتشین
دوبیتی شماره ۱۲۴ : به فتوی خوانده جان را عشق جانان
دوبیتی شماره ۱۲۵ : قدحی هست به جانم که پر از خون دل است
دوبیتی شماره ۱۲۶ : یادم آید دوش در خویش پنهان دیدمت
دوبیتی شماره ۱۲۷ : خانه ام را باد برد، سقف بلندش در نشست
دوبیتی شماره ۱۲۸ : به تقدیر تو گردن می نهم من
دوبیتی شماره ۱۲۹ : تو چون مست از غروری باده بردار
دوبیتی شماره ۱۳۰ : باده ی عشق کشیدم سر و غم آخر شد
دوبیتی شماره ۱۳۱ : به بستر می روم با یاد رویت
دوبیتی شماره ۱۳۲ : ای حجرالقلب کمی نرم باش
دوبیتی شماره ۱۳۳ : اشعار که اسرار سراییده ی روح است
دوبیتی شماره ۱۳۴ : درد به جانم همه رگ ها درید
دوبیتی شماره ۱۳۵ : تو گفتی می روی زودی بیایی
دوبیتی شماره ۱۳۶ : چه خوشحالم ز مرگ عقل و اوهام
دوبیتی شماره ۱۳۷ : رستنی باشد هم از بند شماست
دوبیتی شماره ۱۳۸ : هر کس که قدم در ره سرسام نهاد
دوبیتی شماره ۱۳۹ : به صورت جلوه ی آدم نمودی
دوبیتی شماره ۱۴۰ : در آینه اش اِستاد، حرفی زد و بشنیدم
دوبیتی شماره ۱۴۱ : تو چون روزی و شب انگشتر توست
دوبیتی شماره ۱۴۲ : روح صوت است و دنیا در خرام
دوبیتی شماره ۱۴۳ : کام نمی دهد به کس آن شه آفتاب ما
دوبیتی شماره ۱۴۴ : دوای درد جانم اعتماد است
دوبیتی شماره ۱۴۵ : دوش آمد آفتابم آن روح لامکانی
دوبیتی شماره ۱۴۶ : به پیشوار وصل خود پر از ترانه می روم
دوبیتی شماره ۱۴۷ : خدایا شرق جان امشب خبرهاست
دوبیتی شماره ۱۴۸ : من از کثرت گسستم ناگهانی
دوبیتی شماره ۱۴۹ : آن یار رویایی من باز آید امشب در برم
دوبیتی شماره ۱۵۰ : منم آن روح غمگین در پی حال
دوبیتی شماره ۱۵۱ : که گوید عاشقی بی آب و نان است
دوبیتی شماره ۱۵۲ : نگارا جان به لب آمد، کجایی؟
دوبیتی شماره ۱۵۳ : منم امشب رهای دل، رهای آشنای دل
دوبیتی شماره ۱۵۴ : ز پنهانت نشانم کن به گاهی
دوبیتی شماره ۱۵۵ : بشنو نسیم تغییر از دوردست جانان
دوبیتی شماره ۱۵۶ : جان به لب آورده ای، دست مریزاد دل
دوبیتی شماره ۱۵۷ : دردی ست که از نهان برون می خیزد
دوبیتی شماره ۱۵۸ : پایکوبان، دست افشان، رقصنده، بی سامانیم
دوبیتی شماره ۱۵۹ : باز شد آن غنچه ی نشکفته باز
دوبیتی شماره ۱۶۰ : صدها شب پی در پی در عشق تو سر کردم
دوبیتی شماره ۱۶۱ : آن باده بزن که عقل از دست رود
دوبیتی شماره ۱۶۲ : درون جستی، به بیرونش نشان کن
دوبیتی شماره ۱۶۳ : در این پیمانه ها صدها معانی
دوبیتی شماره ۱۶۴ : زمان آن که اینک جام گیرم
دوبیتی شماره ۱۶۵ : من عاشقم و تو عاشق و او عاشق
دوبیتی شماره ۱۶۶ : الا ای یار حقّت را به پا دار
دوبیتی شماره ۱۶۷ : چرا این گونه ای، ای دل! خموشی
دوبیتی شماره ۱۶۸ : پریشان حال و مجنون دل، خرامان
دوبیتی شماره ۱۶۹ : خموشم باز امّا در خروشم
دوبیتی شماره ۱۷۰ : قدم در راه روشن می گذارم
دوبیتی شماره ۱۷۱ : شبنم عشق که چون قطره به خاکی افتاد
دوبیتی شماره ۱۷۲ : من جان به دو سکّه ای فروشم
دوبیتی شماره ۱۷۳ : ای روح خروشنده چرا خاک تویی
دوبیتی شماره ۱۷۴ : عشق است که می راند این کالبدم جانا
دوبیتی شماره ۱۷۵ : که بود این که بدین سان بی خبر رفت
دوبیتی شماره ۱۷۶ : اگرت عتاب کردم تو ببخشم ای وفادار
دوبیتی شماره ۱۷۷ : بچرخ ای فلک که من ز چرخه ات نهان شدم
دوبیتی شماره ۱۷۸ : روح از بدن بیرون شود تا روی تو در بنگرد
دوبیتی شماره ۱۷۹ : راه آخر راه دل راه خدایی باشدت
دوبیتی شماره ۱۸۰ : یادم آمد زان بهشت فارغ و شادان و چست
دوبیتی شماره ۱۸۱ : این سیاهی از من و انفاس ظلمانی ماست
دوبیتی شماره ۱۸۲ : نیک بودی نیک دیدی، مرحبا
دوبیتی شماره ۱۸۳ : عشق است چنین خموش و پرآوازه
دوبیتی شماره ۱۸۴ : اندُه چه اگر جهان تو را کام نداد
دوبیتی شماره ۱۸۵ : چه بسیار این سخن ها رمز و راز است
دوبیتی شماره ۱۸۶ : نذر کردم رمضان مست کنم هر شب و روز
دوبیتی شماره ۱۸۷ : به نام جام و پیمانه کلامم را می آغازم
دوبیتی شماره ۱۸۸ : ساقی از این خاک سراغم بگیر
دوبیتی شماره ۱۸۹ : یاد باد آن شه مه روی که دوش آمده بود
دوبیتی شماره ۱۹۰ : مسخره عالم کنم از دست دوست
دوبیتی شماره ۱۹۱ : هیچ نفهمید کس شوخی پیمانه را
دوبیتی شماره ۱۹۲ : با ذکر مدام تو نفس دوخته ام
دوبیتی شماره ۱۹۳ : خاموش مباش ای دل، اینک تو توانمندی
دوبیتی شماره ۱۹۴ : تو نزدیک منی امّا چه دوری
دوبیتی شماره ۱۹۵ : ما را به تو حقّی بود کان را به خطا بردیم
دوبیتی شماره ۱۹۶ : در خانه ی چشمانت دیری ست که جان بستم
دوبیتی شماره ۱۹۷ : ای بهار روشنی ای نور صدها آسمان
دوبیتی شماره ۱۹۸ : آن یار رویایی من باز آید امشب در برم
دوبیتی شماره ۱۹۹ : گفتم که وصل خواهم، دیدار کن مهیّا
دوبیتی شماره ۲۰۰ : قطره ای اشک درخشید و دلم خندان شد
دوبیتی شماره ۲۰۱ : نمی گنجم در این دنیای تاریک
دوبیتی شماره ۲۰۲ : سرّی ست در نهان قفلی ست بر زبان
دوبیتی شماره ۲۰۳ : به میان کس و ناکس سخن از راز مگو
دوبیتی شماره ۲۰۴ : از دل نرود آن که به پیمان الست است
دوبیتی شماره ۲۰۵ : ای روح تو از خاک بر افلاک شدی
دوبیتی شماره ۲۰۶ : ز کجایی و که رایی؟ تو کجای آب هایی؟
دوبیتی شماره ۲۰۷ : برو ای هزار گیسو سوی بزم دیگران کن
دوبیتی شماره ۲۰۸ : عشق است ستاره ساز بخت من و تو
دوبیتی شماره ۲۰۹ : صحبت عقل گوش کن تا که چو مردگان شوی
دوبیتی شماره ۲۱۰ : ای همه عشق رخ نما جام هزار ساله را
دوبیتی شماره ۲۱۱ : از همه کار و بار خود دست کش و نگاه کن
دوبیتی شماره ۲۱۲ : ناقدی گفت که از دوزخ جان باید گفت
دوبیتی شماره ۲۱۳ : این همه راه آمدی تا به من و جهان من
دوبیتی شماره ۲۱۴ : برخیز و برون را سر مینای درون کن
دوبیتی شماره ۲۱۵ : صحبت آگاه شد با تو و این فاش نیست
دوبیتی شماره ۲۱۶ : محصول خراب عقل جز کوری چیست
دوبیتی شماره ۲۱۷ : خدعهی صوفی کجا خدمت جان میکند
دوبیتی شماره ۲۱۸ : ز تو آب روی ریزد که تو قدر عشق دانی
دوبیتی شماره ۲۱۹ : سر حرف را بچرخان، دم حرف را رها کن
دوبیتی شماره ۲۲۰ : از ره زنده ز زندان غم آزاد شوی
دوبیتی شماره ۲۲۱ : ای خوش چو پلنگ مست بیدار شوی
دوبیتی شماره ۲۲۲ : کلام زاهدان مشنو که زخم نفس می خارند
دوبیتی شماره ۲۲۳ : هر که منکر بود در انکار ماند
دوبیتی شماره ۲۲۴ : اسم رمز عشق جز تسلیم نیست
دوبیتی شماره ۲۲۵ : سلطان حقّ زنده جانت به سلامت باد
دوبیتی شماره ۲۲۶ : ای روح بتاز و سوی میخانه بگیر
دوبیتی شماره ۲۲۷ : هی تو بچرخی بچرخ! عشق تو را شاه نیست
دوبیتی شماره ۲۲۸ : عشق است که از میان خون می گذرد
دوبیتی شماره ۲۲۹ : چون گل به سر جهان زدی حرفی زن
دوبیتی شماره ۲۳۰ : نگاه کن مرا دلا چگونه خاک می شوم
دوبیتی شماره ۲۳۱ : به پای خیمه ات ای دل چه آتش ها به پا کردم
دوبیتی شماره ۲۳۲ : ای عاشقان برقصید، این رقص رقص جانست
دوبیتی شماره ۲۳۳ : باز آمدم سوی شما تا جان سر پیمان کنم
دوبیتی شماره ۲۳۴ : آن ناقد عشق گفت که من جان نبرم
دوبیتی شماره ۲۳۵ : ای عشق بیا مرا نام بده
دوبیتی شماره ۲۳۶ : موسقی هست و نیست هست به جان های نیست
دوبیتی شماره ۲۳۷ : خامشی جان و روح مسلک و پیمان ماست
دوبیتی شماره ۲۳۸ : حدیث صوت و نورست این که در ویرانه ها افتاد
دوبیتی شماره ۲۳۹ : یک آه بمانده ست که تا راه رسی
دوبیتی شماره ۲۴۰ : صورتی در زیر دارد آن چه در بالای ماست
دوبیتی شماره ۲۴۱ : هفتاد و دو ملّت همه بین نقش سراب
دوبیتی شماره ۲۴۲ : باد از درون، خاک از درون
دوبیتی شماره ۲۴۳ : ای واعظ نفس خواب برده
دوبیتی شماره ۲۴۴ : حلقه ی عشق تو در انظار نیست
دوبیتی شماره ۲۴۵ : آواز عشق بود آن چه که بشنوده ای
دوبیتی شماره ۲۴۶ : معدنی اندر میان چشم هاست
دوبیتی شماره ۲۴۷ : دلتنگ چه باشیم که هم آنجاییم
دوبیتی شماره ۲۴۸ : گنجی ست صد نگهبان بر مدخلش نشسته
دوبیتی شماره ۲۴۹ : هی تو کجا می روی؟ بیت خدا جان توست
دوبیتی شماره ۲۵۰ : خوشا ای دل نسیم روح بخشت
دوبیتی شماره ۲۵۱ : همه از روح گریزند و تو در روح بخیزی
دوبیتی شماره ۲۵۲ : از دور می بینم تو را، نزدیک می باید نشست
دوبیتی شماره ۲۵۳ : در حجله ی رویا نشین! در روح پر خواهی گرفت
دوبیتی شماره ۲۵۴ : امروز روز دیگریست، باید جنون آغاز کرد
دوبیتی شماره ۲۵۵ : نفسی که نیست از حقّ دم مردگان بگیرد
دوبیتی شماره ۲۵۶ : باز هم درد گرانم شد و فریاد برید
دوبیتی شماره ۲۵۷ : هوش را بفروختم تا جام را افروختم
دوبیتی شماره ۲۵۸ : جانی که به جز عشق تو در کارش نیست
دوبیتی شماره ۲۵۹ : من بار تو را به دوش آسان نکشم
دوبیتی شماره ۲۶۰ : عشق راه مردم بیدار نیست
دوبیتی شماره ۲۶۱ : عشق آمده تا دوباره طوفان بکند
دوبیتی شماره ۲۶۲ : در حادثه ی عشق کسی جان نبرد
دوبیتی شماره ۲۶۳ : زنده شدم بس فلک نای و زبانم برید
دوبیتی شماره ۲۶۴ : گفتگوئیست نهان بین من و جان شما
دوبیتی شماره ۲۶۵ : بر شدم جان را ز نو میراث یزدانی کنم
دوبیتی شماره ۲۶۶ : مهریه ی عقل را دادم و دل شاد شد
دوبیتی شماره ۲۶۷ : هیچ وصالی مجو تا که وصالت دهند
دوبیتی شماره ۲۶۸ : هر دم و هر لحظه ام رفت به دیدار دوست
دوبیتی شماره ۲۶۹ : عشق که جوییده ای در ملاءعام نیست
دوبیتی شماره ۲۷۰ : باده برِ دوست خور، هر دو برِ جان ماست
دوبیتی شماره ۲۷۱ : ای دل دیوانه خیز تا که به دریا زنیم
دوبیتی شماره ۲۷۲ : آسمان آبی و ما آبی و دریا آبی
دوبیتی شماره ۲۷۳ : زین خانه به خانهای دگر باید رفت
دوبیتی شماره ۲۷۴ : از بند زهد و صورت آزاد باید بودن
دوبیتی شماره ۲۷۵ : ای شه دیوانگان با تو رهایی خوش است
دوبیتی شماره ۲۷۶ : جز از منظر تو ما را نظاره نیست
دوبیتی شماره ۲۷۷ : مستان قیام آورید! امروز روز من است
دوبیتی شماره ۲۷۸ : دیدی که دلا چگونه مطرود شدم
دوبیتی شماره ۲۷۹ : گفت که هر کس برد سهم خود از خوان ما
دوبیتی شماره ۲۸۰ : ما جام خداییم و رهاییم از خود
دوبیتی شماره ۲۸۱ : ای خفته که قاپ خلق می دزدیدی
دوبیتی شماره ۲۸۲ : جانا به رسم شبانه ما را خطاب کن
دوبیتی شماره ۲۸۳ : ای وای از این خران که آدم شده اند
دوبیتی شماره ۲۸۴ : برو گر به خویش شادی که ره پیاله خون است
دوبیتی شماره ۲۸۵ : کلام جان چه باشد در جهان؟ عشق
دوبیتی شماره ۲۸۶ : هر که مردمدارتر، پروارتر مشهورتر
دوبیتی شماره ۲۸۷ : پیوسته در اندیشه ی یار می باید بود
دوبیتی شماره ۲۸۸ : ما را چه به شعر و شاعری، یار کجاست؟
دوبیتی شماره ۲۸۹ : همه جا خانه ی روح است، برآور دستی
دوبیتی شماره ۲۹۰ : باد وحشی که دمادم گِل جان می ورزد
دوبیتی شماره ۲۹۱ : مرگ است هزار بار از ما بهتر
دوبیتی شماره ۲۹۲ : دلا آواز تو جانم رها کرد
دوبیتی شماره ۲۹۳ : به خدمت روز و شب در پای عشقم
دوبیتی شماره ۲۹۴ : باز هم از پس عصری سخن نوش رسید
دوبیتی شماره ۲۹۵ : الا ای عقل خون ریز شیاطین یهودایی
دوبیتی شماره ۲۹۶ : بر مردم خفته جلوه بر نتوان کرد
دوبیتی شماره ۲۹۷ : هشدار که عهد و دوره ای دیگر شد
دوبیتی شماره ۲۹۸ : چون گدازی بی امان در یاد دوست
دوبیتی شماره ۲۹۹ : روز نو است و ماه نو
دوبیتی شماره ۳۰۰ : به ذکر عشق بیداریم به کار باده پیمایی
دوبیتی شماره ۳۰۱ : نشان رهزنان بشنو که خوش رویی و بر دارند
دوبیتی شماره ۳۰۲ : امروز که شعله های روح بیدار شدند
دوبیتی شماره ۳۰۳ : عاقلان اگرچه خصم جان منند
دوبیتی شماره ۳۰۴ : آنان که به درگاه ضلالت رفتند
دوبیتی شماره ۳۰۵ : خسته از خویشتن و از همه بیزار شدم
دوبیتی شماره ۳۰۶ : ای رهروی عشق راه شب را دریاب
دوبیتی شماره ۳۰۷ : معبد عشق تو دانی که کجا هست عزیز؟
دوبیتی شماره ۳۰۸ : وه بر همه پیران خباثت پیشه
دوبیتی شماره ۳۰۹ : تمام حرف دل خون در رگان است
دوبیتی شماره ۳۱۰ : چونان خونی که می جوشد به جانم
دوبیتی شماره ۳۱۱ : اگرچه راه دل سنگ است و پُر گِل
دوبیتی شماره ۳۱۲ : ز چشم عاشقش اسرار پیداست
دوبیتی شماره ۳۱۳ : چه گلزاری! چه بستانی! چه تاکی!
دوبیتی شماره ۳۱۴ : طریق خامش معراج گردی
دوبیتی شماره ۳۱۵ : خوشا این جمع خاموش بر ما
دوبیتی شماره ۳۱۶ : چونان شیری تکاور در کمینم
دوبیتی شماره ۳۱۷ : نه پنهان و نه پیداییم در عشق
دوبیتی شماره ۳۱۸ : به شبی، نیمه شبی، در شب پر تاب و تبی
دوبیتی شماره ۳۱۹ : در همه دشت خدا دشمن ما عقل ما
دوبیتی شماره ۳۲۰ : بیا این عقل از سر چون کُله گیر
دوبیتی شماره ۳۲۱ : به چه قبله سر بسایم؟ همه سو سوی تو باشد
دوبیتی شماره ۳۲۲ : خطّ و نشانم تویی، اینی و آنم تویی
دوبیتی شماره ۳۲۳ : بکن خاکم که خاک از من بروید
دوبیتی شماره ۳۲۴ : چه بالایی، چه بیداری دل من
دوبیتی شماره ۳۲۵ : تیغ تو برّنده است عقل جدا می کند
دوبیتی شماره ۳۲۶ : ای که قیاس می کنی کار تو زار می شود
دوبیتی شماره ۳۲۷ : مستم و بی جا و دنگ، زین سه امان برده ام
دوبیتی شماره ۳۲۸ : میان چشم ها چشمی نهان است
دوبیتی شماره ۳۲۹ : نشانت که شیر است و خورشید جان
دوبیتی شماره ۳۳۰ : خامشی جان و دل مذهب و ایمان ماست
دوبیتی شماره ۳۳۱ : بلایی دیده ام دشمن مبیناد
دوبیتی شماره ۳۳۲ : آرام تویی، اگرچه آرامی نیست
دوبیتی شماره ۳۳۳ : عشق است و به جز عشق توام کاری نیست
دوبیتی شماره ۳۳۴ : با تو من آسمان می ریسم
دوبیتی شماره ۳۳۵ : دل دیوانه چرا خامش و افسار تویی
دوبیتی شماره ۳۳۶ : کتاب عاشقان خواندی به اعلام اهورایی؟
دوبیتی شماره ۳۳۷ : ای روح بیداری بجو، دنیا سرای خوابهاست
دوبیتی شماره ۳۳۸ : مستعمرات عشقیم، بی خانگان روحیم
دوبیتی شماره ۳۳۹ : این عالم بیرونی یک سایه ز بالاهاست
دوبیتی شماره ۳۴۰ : جمع یکان خدا بهتر از این صدهزار
دوبیتی شماره ۳۴۱ : ای دلک بی پناه! امن، پناه خداست
دوبیتی شماره ۳۴۲ : من که عالم دیده ام با چشم خواب آلوده ام
دوبیتی شماره ۳۴۳ : زیباتر از این که عشق با ماست؟ بگو!
دوبیتی شماره ۳۴۴ : آن یار که سرّ بی نیازی با اوست
دوبیتی شماره ۳۴۵ : دشمن صادق به از یار منافق، دوستان!
دوبیتی شماره ۳۴۶ : چنین وصلی دل شوریده خواهد
دوبیتی شماره ۳۴۷ : چه خلقانی! گریبان چاک شیطان
دوبیتی شماره ۳۴۸ : دوش میرفتم از آن معبد پنهان سوی دوست
دوبیتی شماره ۳۴۹ : غم از اندازه برون شد که دگر شاد شدیم
دوبیتی شماره ۳۵۰ : من جز سخن خدای نتوانم گفت
دوبیتی شماره ۳۵۱ : تو جام مرا به صرف دیوان نبری
دوبیتی شماره ۳۵۲ : ای آن که به گوشه این سخن می خوانی
دوبیتی شماره ۳۵۳ : هر منزل اگرچه بوف کوری دارد
دوبیتی شماره ۳۵۴ : از شطّ خروشناک افکار رهام
دوبیتی شماره ۳۵۵ : امروز مهدیس توام، زیبنده ی گیس توام
دوبیتی شماره ۳۵۶ : یک وجب آسودگی نیست بر این خاک کور
دوبیتی شماره ۳۵۷ : چه آزادم دگر از ما و از من
دوبیتی شماره ۳۵۸ : تمام لحظه ها بیدار بودن
دوبیتی شماره ۳۵۹ : به عمران خراب آباد دل باش
دوبیتی شماره ۳۶۰ : الا ای روح در راه خطر شو
دوبیتی شماره ۳۶۱ : بر آ از آب و خاک و آتش و باد
دوبیتی شماره ۳۶۲ : ای غرّه که علم و جاه و ثروت داری
دوبیتی شماره ۳۶۳ : سحر شد بوی گُل در خانه آمد
دوبیتی شماره ۳۶۴ : سخن با مردم بیدار گویم
دوبیتی شماره ۳۶۵ : پس کی تو ز مشت خاک بیرون آیی
دوبیتی شماره ۳۶۶ : با مخزن بی حدّ سخن در جانم
دوبیتی شماره ۳۶۷ : نی شعر پر از گمان و اوهام است این
دوبیتی شماره ۳۶۸ : زین سفره که آدمی ز خود بخشیده ست
دوبیتی شماره ۳۶۹ : ما هیچ کسان ز عشق سودا داریم
دوبیتی شماره ۳۷۰ : دیوانه ی عشق راه دیگر دارد
دوبیتی شماره ۳۷۱ : من باطن این خلق پریشان دانم
دوبیتی شماره ۳۷۲ : این عقل که لافی تو به جایی نبرد
دوبیتی شماره ۳۷۳ : با حکم تو عشّاق جهان می گیرند
دوبیتی شماره ۳۷۴ : عشق آمد و بی بهانه مجنونم کرد
دوبیتی شماره ۳۷۵ : ای مُلک سبا دوباره برخواهی خاست
دوبیتی شماره ۳۷۶ : غم نیست که این شبان به سر خواهد شد
دوبیتی شماره ۳۷۷ : بیدار! که عصر دیگری رخشیده ست
دوبیتی شماره ۳۷۸ : ای عشق تو چاره ساز تنهایانی
دوبیتی شماره ۳۷۹ : صحبت دیوانه با خلق پراکنده نیست
دوبیتی شماره ۳۸۰ : گر پادشهی پیاده باشی هنر است
دوبیتی شماره ۳۸۱ : بی صورت و بی غمزه و بی ناز و ادا
دوبیتی شماره ۳۸۲ : گر مرد رهی به خطّه ی جان برخیز
دوبیتی شماره ۳۸۳ : زاهدان می با خلایق می زنند
دوبیتی شماره ۳۸۴ : جهان منزلگهی اندر حباب است
دوبیتی شماره ۳۸۵ : تمام کار عالم ماوراییست
دوبیتی شماره ۳۸۶ : شعله های سرکش جان است این
دوبیتی شماره ۳۸۷ : موسیقی حق ز طبل بازاری نیست
دوبیتی شماره ۳۸۸ : پندار خدا به ذهن بیمار مریس
دوبیتی شماره ۳۸۹ : شعلههای عشق پنهان میروند
دوبیتی شماره ۳۹۰ : خبر داری که عالم گوی یار است؟
دوبیتی شماره ۳۹۱ : خوابگاهیست که آن منزل بینایی ماست
دوبیتی شماره ۳۹۲ : خبر داری زمین یک موی یار است؟
دوبیتی شماره ۳۹۳ : شورشی در جان من افکنده یار
دوبیتی شماره ۳۹۴ : دلا از حلقه ی اوهام برخیز
دوبیتی شماره ۳۹۵ : آخر از این تازندگی جان ستبر آمد به کف
دوبیتی شماره ۳۹۶ : با عقل میا که آسمانی نبری
دوبیتی شماره ۳۹۷ : هفتاد حلقه از وهم هر سو فشانده شیطان
دوبیتی شماره ۳۹۸ : گفتند ای غریبان در پرده در چه کارید؟
دوبیتی شماره ۳۹۹ : چو ابراهیم جانی یا چو نمرود؟
دوبیتی شماره ۴۰۰ : عاقل چه داند آخر حال خراب ما را
دوبیتی شماره ۴۰۱ : برون آ نازنینا زین چه عام
دوبیتی شماره ۴۰۲ : به هر قرنی دو صد مهدی کذّاب
دوبیتی شماره ۴۰۳ : این همه حرف از کجا آمده در بیان من؟!
دوبیتی شماره ۴۰۴ : عالمی و آدمی حیران توست
دوبیتی شماره ۴۰۵ : از چرخ مخواه نام و جاهت بخشد
دوبیتی شماره ۴۰۶ : گمشده ی ضمایرم، فارغ از این دوایرم
دوبیتی شماره ۴۰۷ : به شاعری مکنم بدنام و جار زنم
دوبیتی شماره ۴۰۸ : اگر جویای یاری یار با توست
دوبیتی شماره ۴۰۹ : ماورای مستی و دیوانگی افکار ماست
دوبیتی شماره ۴۱۰ : الا ای آسمان بیدار! بیدار!
دوبیتی شماره ۴۱۱ : بیرزد خلقتی را یک دل یار
دوبیتی شماره ۴۱۲ : جهان از خامی بسیار سوزد
دوبیتی شماره ۴۱۳ : جوانمردان عالم جان نخواهند
دوبیتی شماره ۴۱۴ : ماییم و آسمان و معراج بی نهایت
دوبیتی شماره ۴۱۵ : یادش چه بی محابا برجاست در دل ما
دوبیتی شماره ۴۱۶ : ماورای گنبد بود و نبود
دوبیتی شماره ۴۱۷ : کمین عقل را باید شکستن
دوبیتی شماره ۴۱۸ : چون به کار عشق آیی عقل چیست
دوبیتی شماره ۴۱۹ : هنر کردی گر از اندام رستی
دوبیتی شماره ۴۲۰ : مستاجر زمین ایم، فرداست وقت رفتن
دوبیتی شماره ۴۲۱ : ما پنبه ی جهان را رشتیم و پر کشیدیم
دوبیتی شماره ۴۲۲ : سخن از حقّ زنی کس نیست بیدار
دوبیتی شماره ۴۲۳ : درون دیده افلاکی ست پنهان
دوبیتی شماره ۴۲۴ : بتابد نور دل بیرون چو خورشید
دوبیتی شماره ۴۲۵ : رسد کار عاقل به آن درجه ای
دوبیتی شماره ۴۲۶ : تا به فکر آبرویی راه نیست
دوبیتی شماره ۴۲۷ : جز خنده به لب های تو هر خنده ریایی ست
دوبیتی شماره ۴۲۸ : متفرّق شده از خویشم و پیدایم نیست
دوبیتی شماره ۴۲۹ : با الفت صدهزار ساله
دوبیتی شماره ۴۳۰ : برخیز ز ارکان طبیعت برخیز
دوبیتی شماره ۴۳۱ : آخر این هزار و یکشب شد تمام و پرگشودم
دوبیتی شماره ۴۳۲ : خروش ربابم هوس است و هجرت سحری
دوبیتی شماره ۴۳۳ : ز هجرانت شبی فریاد کردم
دوبیتی شماره ۴۳۴ : نگاهم کرد و جان زیر و زبر کرد
دوبیتی شماره ۴۳۵ : پرده ها پنهان گرفتی مطربا در گوش عشق
دوبیتی شماره ۴۳۶ : روح تویی ای بشر
دوبیتی شماره ۴۳۷ : به گرد جاعلان خوش سور و ساتیست
دوبیتی شماره ۴۳۸ : ای دل افسون من خواب پریشان مکن
دوبیتی شماره ۴۳۹ : تو را هر مذهبی از خویش داند
دوبیتی شماره ۴۴۰ : ز رویاهای رخشانت چه دریابیده ای، ای جان؟
دوبیتی شماره ۴۴۱ : ماه جهانی و هم خوبتر از این توئی
دوبیتی شماره ۴۴۲ : مرکب روح آمدی ای شه نون و قلم
دوبیتی شماره ۴۴۳ : تا کار به دست طفلکان است
دوبیتی شماره ۴۴۴ : ای جان به ره ترانه باز آ
دوبیتی شماره ۴۴۵ : خدایا خانه ام، کاشانه ام باش
دوبیتی شماره ۴۴۶ : به زمان عشق بازی که روان به بی زمانم
دوبیتی شماره ۴۴۷ : درون سینهام غوغادلی خاست
دوبیتی شماره ۴۴۸ : پادشه وهم گفت: این منم و آن منم
دوبیتی شماره ۴۴۹ : بر بال شهان چو خانه کردم
دوبیتی شماره ۴۵۰ : جمعیّت خواب را بنگر و از هوش رو!
دوبیتی شماره ۴۵۱ : هیچ ندانسته کس باد چه و باده چیست
دوبیتی شماره ۴۵۲ : به حقیقتی که هرگز نرسد به انتهایی
دوبیتی شماره ۴۵۳ : طریق مردم بی خواب رفتن
دوبیتی شماره ۴۵۴ : هر چه کلام آیدم از سر بام آیدم
دوبیتی شماره ۴۵۵ : طریق خامشان طی کن
دوبیتی شماره ۴۵۶ : هلهله ی شادی ام
دوبیتی شماره ۴۵۷ : ظاهر رحمانیت باطن جادو گرفت
دوبیتی شماره ۴۵۸ : وهم ره دل: کمال! تاج سر دل : وصال!
دوبیتی شماره ۴۵۹ : ای حضرت صد عالم! فرمانده ی هر دینی
دوبیتی شماره ۴۶۰ : جمجمه ی خواب را بشکنم و پر کشم
دوبیتی شماره ۴۶۱ : آن شه خورشیدساز از دل ظلمت رسید
دوبیتی شماره ۴۶۲ : گمشده ی عالمم،از همه پیداترم
دوبیتی شماره ۴۶۳ : یک حق و هفتاد قطب! ای عجبا زین عوام!
دوبیتی شماره ۴۶۴ : قلب ضعیف و جان خام
دوبیتی شماره ۴۶۵ : ای خوش ِراه آب و گِل
دوبیتی شماره ۴۶۶ : سالک دل سواره نیست
دوبیتی شماره ۴۶۷ : ماه یکی ست هر زمان
دوبیتی شماره ۴۶۸ : راه بجو که دور نیست
دوبیتی شماره ۴۶۹ : عالم صوفی مثال خود بنمایید و یال
دوبیتی شماره ۴۷۰ : حاصل ویرانی ام، آنچه نمی دانی ام
دوبیتی شماره ۴۷۱ : زمان آن که این آدم وفا از سگ بیاموزد
دوبیتی شماره ۴۷۲ : پشت درختان شب خواب تو را دیده دل
دوبیتی شماره ۴۷۳ : هرچه ادیبان شهر ناز سخن می خرند
دوبیتی شماره ۴۷۴ : روزنه ای شد پدید، آه! رهایی رسید
دوبیتی شماره ۴۷۵ : نه این پیران که بینی اهل جان اند
دوبیتی شماره ۴۷۶ : در کوی زمین نه جای راحت باشد
دوبیتی شماره ۴۷۷ : ظاهر روحانی و باطن شیطان ببین
دوبیتی شماره ۴۷۸ : ساقی ما چون رسید خواب حریفان پرید
دوبیتی شماره ۴۷۹ : دوش شدم معبد پنهان عشق
دوبیتی شماره ۴۸۰ : هیچ فریاد تو ای خلق به جایی نرسد
دوبیتی شماره ۴۸۱ : هر لحظه در خود گم شدن، هر لحظه پیدایی خوشست
دوبیتی شماره ۴۸۲ : نی بر رضای آدمی من حرف زیبا میزنم
دوبیتی شماره ۴۸۳ : ای عشق مرا چه نیک ویران کردی
دوبیتی شماره ۴۸۴ : گر با خدا همخانه ای از چرخ بالاتر روی
دوبیتی شماره ۴۸۵ : در کوره شدم که راه بیرون دیدم
دوبیتی شماره ۴۸۶ : با همه بی رونقیم رونق نور خدام
دوبیتی شماره ۴۸۷ : ما بنده ی ماهیم و بس
دوبیتی شماره ۴۸۸ : عشق مرا دوش برد معبد و جانم خرید
دوبیتی شماره ۴۸۹ : سهم من از رنج این ماهم چه شد؟
دوبیتی شماره ۴۹۰ : جاهل مرا استاد گفت، من بندۀ آن مهوشم
دوبیتی شماره ۴۹۱ : ای دلشده جور دیگرش باید دید
دوبیتی شماره ۴۹۲ : ما رهروان عشق را در رزم ها دیدار شد
دوبیتی شماره ۴۹۳ : بسیار غم تو خوردم و شاد شدم
دوبیتی شماره ۴۹۴ : عشقست چونان نسیم و گاهی طوفان
دوبیتی شماره ۴۹۵ : سال نو دل را تکاندی ای عزیز؟
دوبیتی شماره ۴۹۶ : بنگر چونان فریاد من، در خاک من بر باد من
دوبیتی شماره ۴۹۷ : گفتگویی هست با جان های پاک
دوبیتی شماره ۴۹۸ : من در نگاه خیره ات صد آسمانها دیده ام
دوبیتی شماره ۴۹۹ : صبح شدهست و دل من روشن است
دوبیتی شماره ۵۰۰ : پایین جهان خوابهاست، تکرارها، پندارهاست
دوبیتی شماره ۵۰۱ : این چرخ که می رقصد از او شادی و غم
دوبیتی شماره ۵۰۲ : گوش باشید و برجا دوستان
دوبیتی شماره ۵۰۳ : نوبت آن نشد هنوز جام بهاریم دهی؟
دوبیتی شماره ۵۰۴ : شکر تو صدهزار بار
دوبیتی شماره ۵۰۵ : نکته به نکته مو به مو صحبت جان بجو بجو
دوبیتی شماره ۵۰۶ : تا کی تو غریق راه مردم باشی؟
دوبیتی شماره ۵۰۷ : گرچه در این مردم ظاهرپرست
دوبیتی شماره ۵۰۸ : عشق مرا دوش برد معبد جان راز گفت
دوبیتی شماره ۵۰۹ : عاقلان چون لاف از ره میزنند
دوبیتی شماره ۵۱۰ : گاهی دم قانون شوم
دوبیتی شماره ۵۱۱ : یک دهان صد ادّعا، تو کیستی؟
دوبیتی شماره ۵۱۲ : بر دل دیوانهی دلدار دوست
دوبیتی شماره ۵۱۳ : شاخ و شانه می کشی ای عقل شاخت بشکنم
دوبیتی شماره ۵۱۴ : ای دوست ره چه جویی در نالهزار خلقان؟
دوبیتی شماره ۵۱۵ : برخیز و درآویز بدان یار شکر ریز
دوبیتی شماره ۵۱۶ : غریق این زمانه! حرف حقّ خوان
دوبیتی شماره ۵۱۷ : صحبت تنهایی و یار نهان و بهشت
دوبیتی شماره ۵۱۸ : اگر چه این جهانی بس شلوغ است
دوبیتی شماره ۵۱۹ : سلام ای عارفان راه غایی
دوبیتی شماره ۵۲۰ : ای زمان و ای زمین! بی ما خوشی؟
دوبیتی شماره ۵۲۱ : اگر جانی تو جانان قسمت توست
دوبیتی شماره ۵۲۲ : عابد از پندار حق باطل شود
دوبیتی شماره ۵۲۳ : برو ای عقل تو زائوی مرگی
دوبیتی شماره ۵۲۴ : بیا ای دل برون زان خانه ی غم
دوبیتی شماره ۵۲۵ : دل من این نصیحت گوش میدار
دوبیتی شماره ۵۲۶ : دو پا بر خاک و سر بر آسمان ها
دوبیتی شماره ۵۲۷ : تو را ای دل فرو گشتن چه حاصل؟
دوبیتی شماره ۵۲۸ : به روی خود نیاور حرف حق را
دوبیتی شماره ۵۲۹ : کار جان شد از مکان برخاستن
دوبیتی شماره ۵۳۰ : چون گنج نشسته بر سر خود
دوبیتی شماره ۵۳۱ : هر جا ضرری کردم سودش دو سه چندان شد
دوبیتی شماره ۵۳۲ : خوش آنی کز هوای خاک برخاست
دوبیتی شماره ۵۳۳ : فریب آباد دنیا را تو می دانی و می رانی
دوبیتی شماره ۵۳۴ : بنگر بر آسمان تو، بینی تو نورباران؟
دوبیتی شماره ۵۳۵ : این همه حلقه تو دانی ز چه چالاک شدند؟
دوبیتی شماره ۵۳۶ : ای کودک جهل روز دیگر خیزی
دوبیتی شماره ۵۳۷ : آه از این باغ وحش، بار خدایا امان
دوبیتی شماره ۵۳۸ : کنار هر مسیحی یک یهوداست
دوبیتی شماره ۵۳۹ : هم میان خلق و هم بالای خلق
دوبیتی شماره ۵۴۰ : رسد این سخن به هر که دل پاکباز دارد
دوبیتی شماره ۵۴۱ : تمام عشق را باید سفر کرد
دوبیتی شماره ۵۴۲ : ای خود خدا پنداشته در چرخش نیلوفری
دوبیتی شماره ۵۴۳ : من خود ندانم حرف چیست، می آید و جان می کشد
دوبیتی شماره ۵۴۴ : هوایی جز هوایت نیست در دل
دوبیتی شماره ۵۴۵ : هم کمترین عشق من، هم شاه صد دنیا منم
دوبیتی شماره ۵۴۶ : عقل است که نام دیگرش اوهام است
دوبیتی شماره ۵۴۷ : به روی خود نیاور حرف حقّ را
دوبیتی شماره ۵۴۸ : ای مؤمن نورسیده ی تقوایی
دوبیتی شماره ۵۴۹ : صد مغلطهها کرده تا روی بپوشد هیچ
دوبیتی شماره ۵۵۰ : نگار من جهانی در جهان است
دوبیتی شماره ۵۵۱ : ای روح! سرایدار بی باکان شو
دوبیتی شماره ۵۵۲ : مردمان پایتخت خواب را
دوبیتی شماره ۵۵۳ : مردم خسته بیا روشنی خواب ببین
دوبیتی شماره ۵۵۴ : چرخ زن و گریه کن و خنده زن
دوبیتی شماره ۵۵۵ : مصحلت این است: مستی و تمام!
دوبیتی شماره ۵۵۶ : ما تاک دلان صفای دیگر داریم
دوبیتی شماره ۵۵۷ : در مسجد اگر که مست باشی خوب است
دوبیتی شماره ۵۵۸ : بیا جانان من جانی مرا ده
دوبیتی شماره ۵۵۹ : از جامه برون رفتم و چرخان گشتم
دوبیتی شماره ۵۶۰ : با نام خدا ز تن برون باید تاخت
دوبیتی شماره ۵۶۱ : از سر میکده ها سمت جهان خمشان
دوبیتی شماره ۵۶۲ : ای خفته از این خفته تر آیا بشوی؟
دوبیتی شماره ۵۶۳ : صحبت عشق چنانست که غوغا فکند
دوبیتی شماره ۵۶۴ : گنج زر خاک سر راه خدا مردان است
دوبیتی شماره ۵۶۵ : سخن لغو شما مایه ی آزار شماست
دوبیتی شماره ۵۶۶ : ای خوش که رها ز مذهب انسانیم
دوبیتی شماره ۵۶۷ : ای گمشده برخیز که پیدا بشوی
دوبیتی شماره ۵۶۸ : افلاک خدا چو دم به دم می گردم
دوبیتی شماره ۵۶۹ : صوفیان بین که به صد سلسله تزویر کنند
دوبیتی شماره ۵۷۰ : مردمان چو فیض عام می گیرند
دوبیتی شماره ۵۷۱ : ما عفو ز کار و بار انسان گشتیم
دوبیتی شماره ۵۷۲ : امروز اگرچه لاف گویان آزاد
دوبیتی شماره ۵۷۳ : فلسفی چو بر طینت خویش
دوبیتی شماره ۵۷۴ : زائران! به محضر دوست
دوبیتی شماره ۵۷۵ : از خرقهی دوست آسمان میبارد
دوبیتی شماره ۵۷۶ : تا قلب خدا این شب افسون طی کن
دوبیتی شماره ۵۷۷ : ای روح ز هر چه هست باید برخاست
دوبیتی شماره ۵۷۸ : تو خوشی به این که حرفت به جهان صفا ببخشد
دوبیتی شماره ۵۷۹ : خال و خط خوش نمود عالم و گفتم که هیچ
دوبیتی شماره ۵۸۰ : به که چه مستم کنون در سفر آه و خون
دوبیتی شماره ۵۸۱ : در ره پر خون عشق یار فراوان چه کار؟
دوبیتی شماره ۵۸۲ : ای عقل اصم تو کور خواندی یا من؟
دوبیتی شماره ۵۸۳ : دوش در میانهی جانها جان من ره عدالت زد
دوبیتی شماره ۵۸۴ : من حرف دروغ و حرف پر غم نزنم
دوبیتی شماره ۵۸۵ : وه که از جانم بشد پیراهنم
دوبیتی شماره ۵۸۶ : من آمده ام که خواب آتش بزنم
دوبیتی شماره ۵۸۷ : سرسلسلۀ نکبت عقلست و سخن اینست
دوبیتی شماره ۵۸۸ : بگوید روز، پس روزش ببینم
دوبیتی شماره ۵۸۹ : باز شده ست بر زمان پنجره ی نهان من
دوبیتی شماره ۵۹۰ : بر آنم آسمان را وا کنم بیرون روم امشب
دوبیتی شماره ۵۹۱ : حادثه ها بی امان، خون شده چشم زمان
دوبیتی شماره ۵۹۲ : ای جام بخیز طالع ما جور است
دوبیتی شماره ۵۹۳ : ذرّه ای خاک اگر بر دل تو بنشیند
دوبیتی شماره ۵۹۴ : انجمن عشق تو اینجا مجو
دوبیتی شماره ۵۹۵ : مردمان نازجو با بنگ خوش
دوبیتی شماره ۵۹۶ : چون کشیشان عهد وسطایی اسقفان علم امروزند
دوبیتی شماره ۵۹۷ : ای دل غمخورده با من شو درون
دوبیتی شماره ۵۹۸ : بر باد می باید روی تا باد دریابد تو را
دوبیتی شماره ۵۹۹ : من درون آتشم، پیدا نی ام
دوبیتی شماره ۶۰۰ : باز آمده ام ز محفلی گور پرست
دوبیتی شماره ۶۰۱ : هر دمی جنگ است در کار جهان
دوبیتی شماره ۶۰۲ : ابله است آن کس که با دنیا خوشست
دوبیتی شماره ۶۰۳ : چه میگوید مرا علّامهی خاک؟
دوبیتی شماره ۶۰۴ : رهایم من ز اوهام فواصل
دوبیتی شماره ۶۰۵ : رشته ها را دانه دانه وانمودن کار ماست
دوبیتی شماره ۶۰۶ : صحبت کودکانه را در ره کودکانه جو
دوبیتی شماره ۶۰۷ : من داغ صبرت ای دوست تا انتها کشیدم
دوبیتی شماره ۶۰۸ : ریز می بینمت ای عالم واهی، چه کنم؟
دوبیتی شماره ۶۰۹ : دغدغه ی معاش را وانه و کوچه خواب شو
دوبیتی شماره ۶۱۰ : ای وای که از عالم و آدم زده ام
دوبیتی شماره ۶۱۱ : حلقهها را وا کنید ای دوستان
دوبیتی شماره ۶۱۲ : سزاوارم که امشب جام گیرم
دوبیتی شماره ۶۱۳ : خموشان با خموشان راز دارند
دوبیتی شماره ۶۱۴ : آقا تو آقازاده تو، هم ساغر و هم باده تو
دوبیتی شماره ۶۱۵ : رهروان عشق! در احضار دوست!
دوبیتی شماره ۶۱۶ : یک سخن سخت یار به ز دو کشور شکر
دوبیتی شماره ۶۱۷ : جنگهای پر شکر در گاه ماست
دوبیتی شماره ۶۱۸ : شاعران بیهودهاندیشان هر چه عالماند
دوبیتی شماره ۶۱۹ : مست خواب هوشی و مدهوش عقل
دوبیتی شماره ۶۲۰ : عالم ببین پر ز هوای کودکان پیر
دوبیتی شماره ۶۲۱ : سحر پیچیده شد در گوش جانم
دوبیتی شماره ۶۲۲ : سفر یعنی ز خود بیرون نشستن
دوبیتی شماره ۶۲۳ : خلوت ما، دوستان! بس روشنی ست
دوبیتی شماره ۶۲۴ : پی حقیقت به تنت مال، دوست!
دوبیتی شماره ۶۲۵ : ای ملّت بی موسِقی از گوشه های غم در آ
دوبیتی شماره ۶۲۶ : در کعبه ی گل ای جان چو ببست حضرت حقّ
دوبیتی شماره ۶۲۷ : بذر سخن را بپراکن عزیز
دوبیتی شماره ۶۲۸ : برآوردم جهانی در کف دست
دوبیتی شماره ۶۲۹ : صحنه بگردانی و پنهان شوی؟
دوبیتی شماره ۶۳۰ : تو بیا به معبد من
دوبیتی شماره ۶۳۱ : ای تو برون گشته ز غوغای خویش
دوبیتی شماره ۶۳۲ : خرقه ی صوفی و عبای فقیه
دوبیتی شماره ۶۳۳ : ای ضیای عاشقی مال که ای؟
دوبیتی شماره ۶۳۴ : حلقهی دیوان مروی جان من
دوبیتی شماره ۶۳۵ : سخن ها از زبان عشق گویم
دوبیتی شماره ۶۳۶ : عقل را جزئی و کلّی فرق نیست
دوبیتی شماره ۶۳۷ : حرف ما چون صوفیان طامات نیست
دوبیتی شماره ۶۳۸ : بیا ای عشق و جانم زیر و رو کن
دوبیتی شماره ۶۳۹ : خدا را خانهای از عشق برساز
دوبیتی شماره ۶۴۰ : جهانی رنج و ما هم سر به سر خوش
دوبیتی شماره ۶۴۱ : امشب آیم سوی تو شهر نهان ای جان من
دوبیتی شماره ۶۴۲ : اندیشه کن اندیشه ها آید تو را از ناکجا
دوبیتی شماره ۶۴۳ : چون دلم بیرون شد از دور فلک
دوبیتی شماره ۶۴۴ : روی گشودی و جهان آب شد
دوبیتی شماره ۶۴۵ : صبح، خدا بر سر من باز شد
دوبیتی شماره ۶۴۶ : کاشتن و کاشتن و کاشتن
دوبیتی شماره ۶۴۷ : تکیه کلام ما توئی، باده به جام ما توئی
دوبیتی شماره ۶۴۸ : امام باده منم، بیا به مسجد من
دوبیتی شماره ۶۴۹ : هان که رود هر چه که در دست هست
دوبیتی شماره ۶۵۰ : چیست بگو این جهان؟ هیچ! سرای گمان
دوبیتی شماره ۶۵۱ : ای دل دیوانه ی بی های و هوی
دوبیتی شماره ۶۵۲ : ای قلب شکستگان دم بیداری ست
دوبیتی شماره ۶۵۳ : رسوا شو و رسوا شو
دوبیتی شماره ۶۵۴ : هست نگاه تو بلایی عظیم
دوبیتی شماره ۶۵۵ : عشقست به بازار و خریداری نیست
دوبیتی شماره ۶۵۶ : حافظ جانهای سرخ، حلم زبانهای سرخ
دوبیتی شماره ۶۵۷ : آتشی افکنده بودم دوش بر
دوبیتی شماره ۶۵۸ : بیا به مصدر جانم که وقت خواب رسید
دوبیتی شماره ۶۵۹ : چون برانداز کنم شیوهی دلداری تو
دوبیتی شماره ۶۶۰ : در پرده نشسته ام که جان باز رسد
دوبیتی شماره ۶۶۱ : من از غم تو نگاهبانی کردم
دوبیتی شماره ۶۶۲ : پرّنده و مستیم و خرابیم و خوشیم
دوبیتی شماره ۶۶۳ : تنها بیا در سوی من
دوبیتی شماره ۶۶۴ : هر آن طفلی به انکار تو برخاست
دوبیتی شماره ۶۶۵ : عشق چه باشد به جز آوای دوست
دوبیتی شماره ۶۶۶ : چون که بیرون گشته ام از آدمی
دوبیتی شماره ۶۶۷ : بزن به ساز و نقاره که صبح پاک دمید
دوبیتی شماره ۶۶۸ : سزاواری برون از تن بخیزی
دوبیتی شماره ۶۶۹ : معنی پیمانه در فرهنگ دل دشوار نیست
دوبیتی شماره ۶۷۰ : گرچه جمله بادها سویم مخالف می وزند
دوبیتی شماره ۶۷۱ : گرچه زمین خسّ و زمان خار ماست
دوبیتی شماره ۶۷۲ : نعره زدم دوش خدایا بیا
دوبیتی شماره ۶۷۳ : بیرون ز فلک چو نور باید برخاست
دوبیتی شماره ۶۷۴ : از چه رویی این چنین با ما ضعیف؟
دوبیتی شماره ۶۷۵ : آدمی از خاک و عاشق از فلک
دوبیتی شماره ۶۷۶ : چنان عاشق شدم من در ره تو
دوبیتی شماره ۶۷۷ : هر آن کس گم شد از خود نام بگرفت
دوبیتی شماره ۶۷۸ : وقتست دلا ز خویش بیرون باشیم
دوبیتی شماره ۶۷۹ : در جان همه آزادی، شادی خدادادی
دوبیتی شماره ۶۸۰ : خوشم این چنین که امشب سر آسمان گرفتم
دوبیتی شماره ۶۸۱ : عشق بیا عرصه بسی تنگ شد
دوبیتی شماره ۶۸۲ : آن جان که رسید از فلک بالایی
دوبیتی شماره ۶۸۳ : عطر تو در قاره ی جانم وزید
دوبیتی شماره ۶۸۴ : نام تو و جام تو دلدار من
دوبیتی شماره ۶۸۵ : صبح خدایی رسید
دوبیتی شماره ۶۸۶ : هر چه به جز عشق پشیمانی است
دوبیتی شماره ۶۸۷ : به شبی چنین گدازان طربی عظیم باید
دوبیتی شماره ۶۸۸ : عاشق از وسع فلک بیرون است
دوبیتی شماره ۶۸۹ : مست خواب هوشی و مدهوش گِل
دوبیتی شماره ۶۹۰ : قیامت در میان ابروان است
دوبیتی شماره ۶۹۱ : مرا ای آسمان بیدارتر کن
دوبیتی شماره ۶۹۲ : وصل تو گنجینه ی اسرار عشق
دوبیتی شماره ۶۹۳ : جلوه کند بر دو جهان جان تو
دوبیتی شماره ۶۹۴ : با موسقی سحر به افلاک رسی
دوبیتی شماره ۶۹۵ : ملّت و مذهب نداند عاشقی
دوبیتی شماره ۶۹۶ : این کمترین عشق را
دوبیتی شماره ۶۹۷ : کم بزن و همیشه زن
دوبیتی شماره ۶۹۸ : جنگ چون باشد چنین جنگی خوشست
دوبیتی شماره ۶۹۹ : صبحست و غزل ز آسمان می بارد
دوبیتی شماره ۷۰۰ : در کار خدا بیا سراپا خوش باش
دوبیتی شماره ۷۰۱ : سلطان حقم چه نیک فرمود:
دوبیتی شماره ۷۰۲ : شغل من و دل یکی: نوکری جان تو
دوبیتی شماره ۷۰۳ : عاشقان بیرون روند از روزنی
دوبیتی شماره ۷۰۴ : ای رها از جان خود، او را بخوان
دوبیتی شماره ۷۰۵ : مذهب عشق تو پر از رنگ هاست
دوبیتی شماره ۷۰۶ : بگریزد از تو ماتم چو تو از میان بخیزی
دوبیتی شماره ۷۰۷ : من و آن دو چشم افسون، چه صراط مستقیمی
دوبیتی شماره ۷۰۸ : بتکان غبار شب را که جهات صبح گیری
دوبیتی شماره ۷۰۹ : سوی من میا که مستم
دوبیتی شماره ۷۱۰ : سلامی ز مردان درگاه عشق
دوبیتی شماره ۷۱۱ : گوش کن تا شنوی رمز نهان خمشان
دوبیتی شماره ۷۱۲ : برو سوی دردمندان که گداز روح دارند
دوبیتی شماره ۷۱۳ : به در بهشت هشتم سر صبح قد کشیدم
دوبیتی شماره ۷۱۴ : باطن روحانی و جان خدا
دوبیتی شماره ۷۱۵ : در من از من کاروانی نیست
دوبیتی شماره ۷۱۶ : تو سفیر آسمانی، چه اسیر این جهانی؟
دوبیتی شماره ۷۱۷ : ما نی لبکان کبریاییم
دوبیتی شماره ۷۱۸ : غم عشق و گنج روح و ره و رسم نامداری
دوبیتی شماره ۷۱۹ : چون بزنم تیغ نور
دوبیتی شماره ۷۲۰ : برون از فصل ها راه تو برپاست
دوبیتی شماره ۷۲۱ : صحبت وصلست و ریاحین دوست
دوبیتی شماره ۷۲۲ : ای دل افلاک پیما! سوز خوش!
دوبیتی شماره ۷۲۳ : ما را بنگر چه بی دکانیم
دوبیتی شماره ۷۲۴ : برو سوی آن رفیقان که رموز عشق دانند
دوبیتی شماره ۷۲۵ : از هر چه که هست و نیست باید برخاست
دوبیتی شماره ۷۲۶ : رمز او گو در شب نیلوفری
دوبیتی شماره ۷۲۷ : ای یار خوشا که روز رخشید
دوبیتی شماره ۷۲۸ : حجّت چشمان تو باشد بهار
دوبیتی شماره ۷۲۹ : شیوه ی تو هر چه کلک بازتر
دوبیتی شماره ۷۳۰ : بس که شبانه بخیهي زخم جنون کشیدهام
دوبیتی شماره ۷۳۱ : از هر چه به جز عشق رها باش ای دوست
دوبیتی شماره ۷۳۲ : شاهد خاموش من! سوی من آ دلبرا
دوبیتی شماره ۷۳۳ : همدم جانی؟ بیا آغوش ما
دوبیتی شماره ۷۳۴ : صبحست و منادیان دم بیدارند
دوبیتی شماره ۷۳۵ : پاینده تو که خیال از توست
دوبیتی شماره ۷۳۶ : هر چه که بینم از جهان
دوبیتی شماره ۷۳۷ : هر سخن حقّ که شود یک نفر از ما بپرد
دوبیتی شماره ۷۳۸ : طریق معرفت آسان نباشد
دوبیتی شماره ۷۳۹ : این خرمن لامکان به دل کاشتنیست
دوبیتی شماره ۷۴۰ : سلام ای روز نو، ای ساعت نو
دوبیتی شماره ۷۴۱ : غرّه شدی از همه کس برتری؟
دوبیتی شماره ۷۴۲ : چو سپاه دل یکی شد
دوبیتی شماره ۷۴۳ : به جهان و خلقت نو بنگر عزیز هر دم
دوبیتی شماره ۷۴۴ : با رهروی ملال جایی نرسی
دوبیتی شماره ۷۴۵ : شاید که جنون گرفت ما را
دوبیتی شماره ۷۴۶ : از راه ظفر گرفت ما را
دوبیتی شماره ۷۴۷ : همه سو سوی تو باشد
دوبیتی شماره ۷۴۸ : دل مست من این گونه چه ای با دو سه قلّاش؟
دوبیتی شماره ۷۴۹ : جهان در ارتعاش و ما به تابیم
دوبیتی شماره ۷۵۰ : سالک جعل ارچه خوش روی و رداست
دوبیتی شماره ۷۵۱ : جان عاشق در جهان بی کار نیست
دوبیتی شماره ۷۵۲ : از خواب برون آی و از شعر فراتر جو
دوبیتی شماره ۷۵۳ : برشو برشو زین شب غوغازده
دوبیتی شماره ۷۵۴ : هر چه دل فرمان دهد آن می کنم
دوبیتی شماره ۷۵۵ : از لامکان بر عقل ها یک نفحه روح آورده ام
دوبیتی شماره ۷۵۶ : دل دیوانه رحمی کن، میا این گونه در منظر
دوبیتی شماره ۷۵۷ : ای بوزینه که نام روح دزدیدی، چند؟
دوبیتی شماره ۷۵۸ : ای از تو جنون قدم کشیده
دوبیتی شماره ۷۵۹ : به چشم بسته و جان پُرآواز
دوبیتی شماره ۷۶۰ : ما صبح سر از خمار بالا داریم
دوبیتی شماره ۷۶۱ : مذهب موسیقی و آواست این
دوبیتی شماره ۷۶۲ : پای در راه خطر باید کشید
دوبیتی شماره ۷۶۳ : آنان که به صحنه ها خوش آوازانند
دوبیتی شماره ۷۶۴ : سر صبح آمد آن مه که بیا بیا از این ره
دوبیتی شماره ۷۶۵ : شار بده ای دل من
دوبیتی شماره ۷۶۶ : عشق برو نعره بزن قامت طوفان بنما
دوبیتی شماره ۷۶۷ : حقیقت رونقش در آسمان است
دوبیتی شماره ۷۶۸ : به درون خویش برخیز و قیام عصر بنگر
دوبیتی شماره ۷۶۹ : بی خبرانیم به پندار دوست
دوبیتی شماره ۷۷۰ : ای رفیقان مست خود بودن چه است؟
دوبیتی شماره ۷۷۱ : صبح شد از لامکان باز شدم در مکان
دوبیتی شماره ۷۷۲ : لامکان گردان عالم! روز خوش!
دوبیتی شماره ۷۷۳ : هر کس که میان خلق بدنام آید
دوبیتی شماره ۷۷۴ : بر گردهی نور آسمانی دارم
دوبیتی شماره ۷۷۵ : دیو و ددان در سپه جذب و راز
دوبیتی شماره ۷۷۶ : : شیردلان خواهم و یاران دم
دوبیتی شماره ۷۷۷ : گفت منم حضرت قالب شکن
دوبیتی شماره ۷۷۸ : چون سخن نرم ندارد اثر
دوبیتی شماره ۷۷۹ : در خدمت تو شبانه برخاسته ایم
دوبیتی شماره ۷۸۰ : درد جوی و رزم جوی و مرد باش
دوبیتی شماره ۷۸۱ : چهره ی بی چهرگان را باد برد
دوبیتی شماره ۷۸۲ : گر چه معشوق یکی، عاشق او بسیار است
دوبیتی شماره ۷۸۳ : راه تو جستیم و سراپا خوشیم
دوبیتی شماره ۷۸۴ : بر زمین، بی آسمان چون سر کنی؟
دوبیتی شماره ۷۸۵ : لامکان گشتیم و شب افراشتیم
دوبیتی شماره ۷۸۶ : گوش ها بر آن چه گویم تیز کن
دوبیتی شماره ۷۸۷ : شب خوش ای افسانه ی دیدارها
دوبیتی شماره ۷۸۸ : لامکان آیی چو ما چالاک شو
دوبیتی شماره ۷۸۹ : شاهدند آنان که با دل خاستند
دوبیتی شماره ۷۹۰ : از ما تو مجو شعر که با ما عشق است
دوبیتی شماره ۷۹۱ : نیست به غیبت شه ما هیچ روز
دوبیتی شماره ۷۹۲ : نیست غیابی به حضور مدام
دوبیتی شماره ۷۹۳ : هر سحر از آن سوی دیوار خواب
دوبیتی شماره ۷۹۴ : رمزگشایی کن از احوال خویش
دوبیتی شماره ۷۹۵ : باید از این خانه ی غوغا پرید
دوبیتی شماره ۷۹۶ : قاعده ی عشق به آزادی است
دوبیتی شماره ۷۹۷ : بگیرم گوش این جمع اراذل
دوبیتی شماره ۷۹۸ : لامکان آی و چو ما بی رنگ شو
دوبیتی شماره ۷۹۹ : جان تو اگر شعف بگیرد
دوبیتی شماره ۸۰۰ : بادا که هر آنچه عشق گوید باشیم
دوبیتی شماره ۸۰۱ : هستی به زبان عشق گوید: برخیز!
دوبیتی شماره ۸۰۲ : آن کس که تمام جانش عشق است
دوبیتی شماره ۸۰۳ : در خویش به گرد یار برخیز
دوبیتی شماره ۸۰۴ : ای صبح بخیز ما رسیدیم
دوبیتی شماره ۸۰۵ : عاشق تو انگ دو عالم خرید
دوبیتی شماره ۸۰۶ : ای عشق زمامدار بی باکانی
دوبیتی شماره ۸۰۷ : پیوندهای کهنه را
دوبیتی شماره ۸۰۸ : ای غم از این خانه برو کوی خود
دوبیتی شماره ۸۰۹ : هستی از اینست که عاشق شوی
دوبیتی شماره ۸۱۰ : از دیار دورها انوار توست
دوبیتی شماره ۸۱۱ : گفتگوهای نهانی گوش کن
دوبیتی شماره ۸۱۲ : یک دو دم می آیی و در می روی
دوبیتی شماره ۸۱۳ : هیچ بدانی تو ز قانون عشق؟
دوبیتی شماره ۸۱۴ : در رگ این تاک هزاران سخن
دوبیتی شماره ۸۱۵ : سفر روح بیاموز که آزاد شوی
دوبیتی شماره ۸۱۶ : در عشق سرسپردن یعنی خموش باشی
دوبیتی شماره ۸۱۷ : روز نیاغاز، تو آغاز شو
دوبیتی شماره ۸۱۸ : من گمانم صبح با من صاف بود
دوبیتی شماره ۸۱۹ : حضرت روحالقدس! امروز ما را بار ده
دوبیتی شماره ۸۲۰ : فلسفه ها را همه از یاد بر
دوبیتی شماره ۸۲۱ : سزاوار است آنان که رهیدند
دوبیتی شماره ۸۲۲ : جمعیت مرده بیا زنده شو
دوبیتی شماره ۸۲۳ : بیا که قرب دل در لامکان است
دوبیتی شماره ۸۲۴ : برخیز و این در را گشا
دوبیتی شماره ۸۲۵ : چشم تو چشمۀ صفاست، جان تو کعبۀ صداست
دوبیتی شماره ۸۲۶ : چشم سوّم، چشم پنهان، چشم جان
دوبیتی شماره ۸۲۷ : برسی به راه پنهان
دوبیتی شماره ۸۲۸ : در بزم تو چون شعله به پا می خیزم
دوبیتی شماره ۸۲۹ : صبوری کن سحر آن ماه آید
دوبیتی شماره ۸۳۰ : عشق جهانی ست سراپا سکوت
دوبیتی شماره ۸۳۱ : قلب عاشق شعلهسازی میکند
دوبیتی شماره ۸۳۲ : تواضع شیوه ی شاهان عشق است
دوبیتی شماره ۸۳۳ : با نام خدا ز تن جدا خواهی رفت
دوبیتی شماره ۸۳۴ : ای دل سرگشته ی هر سوی گرد
دوبیتی شماره ۸۳۵ : از واو تو قلب عاشقان زنجیر است
دوبیتی شماره ۸۳۶ : بزن ای ساز خوش آوازه ی دل
دوبیتی شماره ۸۳۷ : در پی دیگران روی سایه ی دیگران شوی
دوبیتی شماره ۸۳۸ : در درون آدمی پنهان تویی
دوبیتی شماره ۸۳۹ : در خاک بکار هر چه که کاشتنی ست
دوبیتی شماره ۸۴۰ : در خموشی کار جان کردن خوش است
دوبیتی شماره ۸۴۱ : هر چه خوشی از خدا، هر چه غم از آدمی
دوبیتی شماره ۸۴۲ : آنکه از عشق ندارد خبری حیوان است؟
دوبیتی شماره ۸۴۳ : باز خیالت وزید از گذر لامکان
دوبیتی شماره ۸۴۴ : با همه رفتن چه سود؟ تک رو و عالم بسوز
دوبیتی شماره ۸۴۵ : صبح دمیده ست و سراپا خوشیم
دوبیتی شماره ۸۴۶ : عشق چو آمد سر غوغای خویش
دوبیتی شماره ۸۴۷ : عقلک بی بتّه ی مکتب پرست!
دوبیتی شماره ۸۴۸ : در راه حقیقت تو دمادم برخیز
دوبیتی شماره ۸۴۹ : گذر از وادی اثبات و انکار
دوبیتی شماره ۸۵۰ : رفیقان دل از راهی رسیدند
دوبیتی شماره ۸۵۱ : رهایان از ره دل خوش پریدند
دوبیتی شماره ۸۵۲ : نردبان عشق را بالا برو
دوبیتی شماره ۸۵۳ : رهایان سوی خانه در شتابند
دوبیتی شماره ۸۵۴ : حسودان در روند از خانه ی عشق
دوبیتی شماره ۸۵۵ : هر که تأییدت کند، او دشمن ات
دوبیتی شماره ۸۵۶ : چون شباهنگام شد بیدار باش
دوبیتی شماره ۸۵۷ : حقیقت گو زبان عشق دارد
دوبیتی شماره ۸۵۸ : برون در رهن مردان زبون است
دوبیتی شماره ۸۵۹ : رمزیست نهان که عاشقان میدانند
دوبیتی شماره ۸۶۰ : دل! برو کار حال کن
دوبیتی شماره ۸۶۱ : در این سر آسمان زمین سابیدن
دوبیتی شماره ۸۶۲ : گدازانم چنان آتش گریزد
دوبیتی شماره ۸۶۳ : سرای توست این، ما جمله مهمان
دوبیتی شماره ۸۶۴ : طبع سنّتشکنم دوش به غوغا برخاست
دوبیتی شماره ۸۶۵ : از سر و دوش فلک نور خدا می بارد
دوبیتی شماره ۸۶۶ : عشق یعنی که ندانی تو میان شب و روز
دوبیتی شماره ۸۶۷ : شنو! آواز دل از درد برخاست
دوبیتی شماره ۸۶۸ : حرف حقّ را نقد کردن ابلهی ست
دوبیتی شماره ۸۶۹ : خداپویان عالم سر به تویند
دوبیتی شماره ۸۷۰ : سراپا جان سراپا نور باشید
دوبیتی شماره ۸۷۱ : دانش شادان روح ازخط پنهان بخوان
دوبیتی شماره ۸۷۲ : بیندیشی میندیش از بد و خوب
دوبیتی شماره ۸۷۳ : کار عاشق، بی تمنّا زیستن
دوبیتی شماره ۸۷۴ : عاشقی؟ از روی غیرت کار کن
دوبیتی شماره ۸۷۵ : از عشق تو گه زمین به پا می خیزد
دوبیتی شماره ۸۷۶ : هر شبی تو مرگ را تمرین کنی
دوبیتی شماره ۸۷۷ : نور دارد موسقی، آن دیده ای؟
دوبیتی شماره ۸۷۸ : اینان که به کار ردّ و در افشایند
دوبیتی شماره ۸۷۹ : از خود متنفّرند و در صد چونند
دوبیتی شماره ۸۸۰ : سراپا جان سراپا نور باشید
دوبیتی شماره ۸۸۱ : چنانی آسمان در من به هم شد
دوبیتی شماره ۸۸۲ : او که با عقلش به کار رنگ و بوست
دوبیتی شماره ۸۸۳ : بخیزید ای عزیزان بر سر خود
دوبیتی شماره ۸۸۴ : سر صبح جان ما شد به دیار آفرینش
دوبیتی شماره ۸۸۵ : ای مردم خواب مرده! باید برخاست
دوبیتی شماره ۸۸۶ : چیست مردن؟ رستن از پیراهنی
دوبیتی شماره ۸۸۷ : عرشجویان را زمین بنگاه نیست
دوبیتی شماره ۸۸۸ : عشق دارد حرکتی همچون قیام
دوبیتی شماره ۸۸۹ : چیست عاشق؟ ذرّه ی قائم به ذات
دوبیتی شماره ۸۹۰ : گفت با تشویش پس مقصد کجاست؟
دوبیتی شماره ۸۹۱ : رو سفر در بطن خود آغاز کن
دوبیتی شماره ۸۹۲ : عشقست تمام آنچه ما کاشته ایم
دوبیتی شماره ۸۹۳ : ما را به جهان سرایداران خوانند
دوبیتی شماره ۸۹۴ : رستنی دارد دل دیوانه خو
دوبیتی شماره ۸۹۵ : نیست با ما غصّه ی چرخ دنی
دوبیتی شماره ۸۹۶ : با این شب عشق هر که آوا دارد
دوبیتی شماره ۸۹۷ : چادر انسان ز سر افکنده ام
دوبیتی شماره ۸۹۸ : سوز بالا دارم و جان روشن است
دوبیتی شماره ۸۹۹ : عاشقان اندک و در راه خدا
دوبیتی شماره ۹۰۰ : محو در ذاتم و گاهی به برون می خیزم
دوبیتی شماره ۹۰۱ : سخن از ساحت آن ماه خیزد
دوبیتی شماره ۹۰۲ : در وادی روح، کار دل، باریدن
دوبیتی شماره ۹۰۳ : عشق یعنی آن چنان دل داشتن
دوبیتی شماره ۹۰۴ : خودشناسی جنبشی بی یار نیست
دوبیتی شماره ۹۰۵ : دمادم نو بگویم نو بجویم
دوبیتی شماره ۹۰۶ : باز بیا تا که قیامت کنیم
دوبیتی شماره ۹۰۷ : ای که با من می پری ای ماه بی پروای من
دوبیتی شماره ۹۰۸ : آنچه بر روی زمین قدسیست
دوبیتی شماره ۹۰۹ : بامذهب و لامذهب هر دو پسر کفرند
دوبیتی شماره ۹۱۰ : نگارا هر چه جز حقّ دود فرما
دوبیتی شماره ۹۱۱ : هستی از آن است که عاشق شویم
دوبیتی شماره ۹۱۲ : باز ز حکّام نور نامه رسید از شعور
دوبیتی شماره ۹۱۳ : قافله ی عشق به جان شماست
دوبیتی شماره ۹۱۴ : تو یکی از آسمانی در کنار
دوبیتی شماره ۹۱۵ : خلق آزادی گریز نازجو
دوبیتی شماره ۹۱۶ : برو بیرون شو از خود، خوش سفر کن
دوبیتی شماره ۹۱۷ : چه سرد از آتشی؟ ای جان بسوزی
دوبیتی شماره ۹۱۸ : چو بنشینی جهان گردد فراموش
دوبیتی شماره ۹۱۹ : یک پرده پنهان تر شوی
دوبیتی شماره ۹۲۰ : شیوه ی موسیقی دل یاد گیر
دوبیتی شماره ۹۲۱ : ماورای خوابها منزل کنی
دوبیتی شماره ۹۲۲ : ای رهرو در انتخاب راهت
دوبیتی شماره ۹۲۳ : عشق یعنی فارغی، آزادگی
دوبیتی شماره ۹۲۴ : روح رها نمی شود جز به یکی نگاه عشق
دوبیتی شماره ۹۲۵ : در راه حقیقت همه یاران رفتند
دوبیتی شماره ۹۲۶ : آنجا که سخن طراز دارد اینجاست
دوبیتی شماره ۹۲۷ : هر کجا رو می کنم روی خداست
دوبیتی شماره ۹۲۸ : پنج تن در یک تن اینجا مخفی است
دوبیتی شماره ۹۲۹ : تیغ اخباری اگرچه گردن لق می زند
دوبیتی شماره ۹۳۰ : شایسته ی عشق بی نهایت باشی
دوبیتی شماره ۹۳۱ : چه سخن که رازدارم، ز سکوت ساز دارم
دوبیتی شماره ۹۳۲ : تو پریشان نیستی جان نیستی
دوبیتی شماره ۹۳۳ : از خموشی جان خود را سیر کن
دوبیتی شماره ۹۳۴ : جملگی در عشق تو قربان شویم
دوبیتی شماره ۹۳۵ : از سریر لامکان تابیده دوست
دوبیتی شماره ۹۳۶ : سخن تو آفتابست، نه در این و آن کتابست
دوبیتی شماره ۹۳۷ : ببین راه و قدم در راه بگداز
دوبیتی شماره ۹۳۸ : من نمی گویم که تو خوش خوی باش
دوبیتی شماره ۹۳۹ : بی حجاب از خوابها بیدار شو
دوبیتی شماره ۹۴۰ : مملکت عشق آی، جمعیّت فرد بین
دوبیتی شماره ۹۴۱ : عشق یعنی صد من از خود باختن
دوبیتی شماره ۹۴۲ : گشت ز نو خانه ی ما لامکان
دوبیتی شماره ۹۴۳ : سزد هر دم بمیرم در ره عشق
دوبیتی شماره ۹۴۴ : تا که خبر خواستم از خویشتن
دوبیتی شماره ۹۴۵ : این قرار عشق آدمخوار چیست
دوبیتی شماره ۹۴۶ : کرد عالم خدمت عشّاق، مست
دوبیتی شماره ۹۴۷ : به جان آتش زدی و دُر شکفتی
دوبیتی شماره ۹۴۸ : عشق رها کرد از این خانه ی بن بست مرا
دوبیتی شماره ۹۴۹ : این که بالایم تو بالا نیستی
دوبیتی شماره ۹۵۰ : دل مستان هوا در دو جهان زنجیر است
دوبیتی شماره ۹۵۱ : عشق به آن لفظ که خوانی خوش است
دوبیتی شماره ۹۵۲ : با تو آزادم، دلم بی تاب نیست
دوبیتی شماره ۹۵۳ : دانش زندۀ عشق تو به ما بالی داد
دوبیتی شماره ۹۵۴ : یک دو تن سالک چو خوش بیدار شد
دوبیتی شماره ۹۵۵ : اسیران ظاهر به حجّ می روند
دوبیتی شماره ۹۵۶ : از هر چه که ممکن شد بالا تو بخیز ای دل
دوبیتی شماره ۹۵۷ : راز تو از سینه بیرون فاش نیست
دوبیتی شماره ۹۵۸ : تو را بس مایه ی تشویش دانند
دوبیتی شماره ۹۵۹ : جان و عمل خود را سوی تو روان کردم
دوبیتی شماره ۹۶۰ : هر که هر چه گفت را انکار کن
دوبیتی شماره ۹۶۱ : غرّه ای بر خود؟ برو اوراق شو
دوبیتی شماره ۹۶۲ : کنه تو پوییدم و پس زنده ی آزاده شدم
دوبیتی شماره ۹۶۳ : با جنون خاص خود رقصیده ام
دوبیتی شماره ۹۶۴ : عشق، فراخاستن از حدّ خویش
دوبیتی شماره ۹۶۵ : روال این است و آن کن ای دل من
دوبیتی شماره ۹۶۶ : غمش آمد سرای خانه بگرفت
دوبیتی شماره ۹۶۷ : آنچه ببینی میان جنبش فرخندگی ست
دوبیتی شماره ۹۶۸ : این راه دل و در وصال است
دوبیتی شماره ۹۶۹ : سرآغازی تو که آغاز از تو
دوبیتی شماره ۹۷۰ : من شاهد خاموشم، عشق است که میکوشد
دوبیتی شماره ۹۷۱ : جان ما از نو طرب آلود شد
دوبیتی شماره ۹۷۲ : بشنو ندای بازگشت
دوبیتی شماره ۹۷۳ : هر بار میخوانم تو را، هر بار روی دیگری
دوبیتی شماره ۹۷۴ : با چشم تو می بینم، با دست تو می رانم
دوبیتی شماره ۹۷۵ : من کجایم؟ نیستم، پنهانی ام
دوبیتی شماره ۹۷۶ : حقیقتپیشه شو، این راه پیما
دوبیتی شماره ۹۷۷ : چون گشودم دفتر قانون عشق
دوبیتی شماره ۹۷۸ : گرچه تنم از تو دور، این دل ما جورِ جور
دوبیتی شماره ۹۷۹ : آه از این پس همه آوارهایم
دوبیتی شماره ۹۸۰ : چشم جهانبین بگشا روح بین
دوبیتی شماره ۹۸۱ : سخت است آسان گشتنات
دوبیتی شماره ۹۸۲ : جامِ تهی با دلِ شوریده آر
دوبیتی شماره ۹۸۳ : گفت که این فقر پر از گوهر است
دوبیتی شماره ۹۸۴ : یار فقط یار نگهدار عشق
دوبیتی شماره ۹۸۵ : آمدی از بینهایت کوی دل
دوبیتی شماره ۹۸۶ : دل آزاد و روان شاد و جهان داد
دوبیتی شماره ۹۸۷ : حرف حق در دست و پرسشها خموش!
دوبیتی شماره ۹۸۸ : مستقر در ماه شو، در راه شو
دوبیتی شماره ۹۸۹ : جنگسالار دلی، زیباستی
دوبیتی شماره ۹۹۰ : خطر کردم که از این ره گذشتم
دوبیتی شماره ۹۹۱ : چه سانی خوابدیده؟ نزد یاری؟
دوبیتی شماره ۹۹۲ : سرش پرتو زد و دل را نظر کرد
دوبیتی شماره ۹۹۳ : عشق کمینبستهی آگاهی است
دوبیتی شماره ۹۹۴ : از آتش تو رنگ خوش
دوبیتی شماره ۹۹۵ : کاشانه دل و قرار عشق است
دوبیتی شماره ۹۹۶ : این سور چه آتش زد با سوز اهورایی
دوبیتی شماره ۹۹۷ : راه دل راهی سراسر کار و بار
دوبیتی شماره ۹۹۸ : ای که ناگه آمدی ناگه مرو
دوبیتی شماره ۹۹۹ : گفتم حقیقت؟ گفت تو
دوبیتی شماره ۱۰۰۰ : خلق به چَه مانده به دنبال نور
دوبیتی شماره ۱۰۰۱ : دلش در کار و جانش وقف بالاست
دوبیتی شماره ۱۰۰۲ : درویش به پیش آمد تا خلق بیفروزد
دوبیتی شماره ۱۰۰۳ : همشأن جامی، جز باده منیوش
دوبیتی شماره ۱۰۰۴ : چه خبر عقلپرستان؟ به سر بام رسیدید؟
دوبیتی شماره ۱۰۰۵ : رنج میگوید که برپا! نور ده
دوبیتی شماره ۱۰۰۶ : صورت آفتابیاش، سیرت انقلابیاش
دوبیتی شماره ۱۰۰۷ : سخنی که مست گوید سخن خدایگون است
دوبیتی شماره ۱۰۰۸ : بازیدهی عشق از جهانی بهتر
دوبیتی شماره ۱۰۰۹ : شوق تو از خانه برونم کشید
دوبیتی شماره ۱۰۱۰ : رهروی انسان مشو آن روح نیست
دوبیتی شماره ۱۰۱۱ : زندگی نو شد به دست پاک عشق
دوبیتی شماره ۱۰۱۲ : عشق باشد خدمت آن ماه سرخ
دوبیتی شماره ۱۰۱۳ : ز شرق آفتابش غنچه سر زد
دوبیتی شماره ۱۰۱۴ : سوی تو آوارگان در هر جهانی کوبهکو
دوبیتی شماره ۱۰۱۵ : مهوشی یکدانهای، بیهوشْ ما
دوبیتی شماره ۱۰۱۶ : راه گِل از خانهی گندم گذشت
دوبیتی شماره ۱۰۱۷ : دلم را حدّ اعلای جنون باد!
دوبیتی شماره ۱۰۱۸ : گر بخواهی در جنون سیر تمام
دوبیتی شماره ۱۰۱۹ : زاهد عارفنما دامن انسان گرفت
دوبیتی شماره ۱۰۲۰ : راه خوشان میروی آن خوشان میشوی
دوبیتی شماره ۱۰۲۱ : دگر خاموش، وقت آفتاب است
دوبیتی شماره ۱۰۲۲ : سایهی عشق تو بر عالم فتاد
دوبیتی شماره ۱۰۲۳ : سزای نور را با نور دارند
دوبیتی شماره ۱۰۲۴ : تو در غم این جهان نباشی
دوبیتی شماره ۱۰۲۵ : نه بگو ای ذرّه تا برپا شوی
دوبیتی شماره ۱۰۲۶ : صاحب عصری و پنهان میروی
دوبیتی شماره ۱۰۲۷ : باز هم این یار ما از دست رفت
دوبیتی شماره ۱۰۲۸ : ای روح بیا می صوابت دادند
دوبیتی شماره ۱۰۲۹ : سوی تو آوارگان در هر جهانی کوبهکو
دوبیتی شماره ۱۰۳۰ : در درون آتشی، بیباکتر!
دوبیتی شماره ۱۰۳۱ : آنکس که ندای حق شنیده
دوبیتی شماره ۱۰۳۲ : ای رهرو بکوش تا که بر باد شوی
دوبیتی شماره ۱۰۳۳ : یک جرعه بدادیام، یک جرعهی بیش افزا
دوبیتی شماره ۱۰۳۴ : در دور فلک بسی سفرها کردیم
دوبیتی شماره ۱۰۳۵ : نوای آسمانها چست و چالاک
دوبیتی شماره ۱۰۳۶ : جان بر سر کار باده آمد
دوبیتی شماره ۱۰۳۷ :به رنج صدهزارگان، به نوشوکوش سادگان
دوبیتی شماره ۱۰۳۸ : شبان در بزم و روزان در خموشی
دوبیتی شماره ۱۰۳۹ : عاشقان پروردهی خون دلاند
دوبیتی شماره ۱۰۴۰ : صاحبِ دل عابر بیادّعا
دوبیتی شماره ۱۰۴۱ : تو مغرب مشرقوشی، تو خوابگاه آتشی
دوبیتی شماره ۱۰۴۲ : ورپریدهدل به کوی خانه شد
دوبیتی شماره ۱۰۴۳ : کمش بسیار و بسیارش کم از هیچ
دوبیتی شماره ۱۰۴۴ : روز ما چون شب شد و شب همچو روز
دوبیتی شماره ۱۰۴۵ : این دشمن اهریمنی
دوبیتی شماره ۱۰۴۶ : میان آتش جهل مقدّس
دوبیتی شماره ۱۰۴۷ : عجب شوخی تو ای افلاک گردون
دوبیتی شماره ۱۰۴۸ : قادران و قاصران را جمع نیست
دوبیتی شماره ۱۰۴۹ : حرمت حرف نگه دار
دوبیتی شماره ۱۰۵۰ : خرقهی وصل و مقامات زمین افکندم
دوبیتی شماره ۱۰۵۱ : آن ساعت صفر آمد تا خویش براندازم
دوبیتی شماره ۱۰۵۲: ذات عادتشکنش کشت و به یغمایم برد
دوبیتی شماره ۱۰۵۳ : سرشکن فروتنی، قلّهی راه بیمنی
دوبیتی شماره ۱۰۵۴ : به فریادی خمش گویم جز آزادی نمیدانم
دوبیتی شماره ۱۰۵۵ : گویند بهار عشق خون است
دوبیتی شماره ۱۰۵۶ : کار بین این کار سخت انتقال
دوبیتی شماره ۱۰۵۷ : گُمرَسته منم که بیجهاتم
دوبیتی شماره ۱۰۵۸ : ای ماهگرفته راه پیداست
دوبیتی شماره ۱۰۵۹ : به خدا که بیخدایی به از این خدانمایی
دوبیتی شماره ۱۰۶۰ : با سکوتی مشتعل آغشتهام
دوبیتی شماره ۱۰۶۱ : آن خوابروان شبان به طغیان خیزند
دوبیتی شماره ۱۰۶۲ : این شب پرعُجب باری بگذرد
دوبیتی شماره ۱۰۶۳ : امشب ز شراب عشق جامی دومنی
دوبیتی شماره ۱۰۶۴ : رفیقان! شب و موعد روشنیست
دوبیتی شماره ۱۰۶۵ : ای غرقهی روح! نوشدارو با توست
دوبیتی شماره ۱۰۶۶ : اگر این مومنی، الحاد بهتر
دوبیتی شماره ۱۰۶۷ : در شب تاریک جانش استواست
دوبیتی شماره ۱۰۶۸ : بنگر این قوم که بر داوِ فسون خواهد زد
دوبیتی شماره ۱۰۶۹ : ای عاشق دُردانه برخیز به میخانه
دوبیتی شماره ۱۰۷۰ : ای عقل به راه عشق مدیونی چند
دوبیتی شماره ۱۰۷۱ : در خوابْ سحر دیدم در منزل بیحدّم
دوبیتی شماره ۱۰۷۲ : ندا ناگه بلند آمد: بنوشید!
غزلیات حلمی
مثنوی های حلمی
اشعار عارفان جهان
کتاب روح
کتاب لامکان
هنر و معنویت
چهارپارههای حلمی
کتاب آزادی
کتاب اخگران