یا هو همه من هو هو، هو تن همه تن هو هو
من بی من و من در او، او در من و من در او
هو رمز نهان آمد، هو قسمت جان آمد
یاران همه با جانم گردید در این بی سو
خود سوخته آن جانی کو گردد و جان بازد
خود یافته آن جانی مجنون شده از این بو
یاران همه در گردش بر چرخ نگون یا هو
پاکوبه و دست افشان برهید الا زین کو
یا هو همه من هو هو، هو تن همه تن هو هو
من بی من و من در او، او در من و من در او
سوز غزلی دارم کو سوخته این کاغذ
دنیا همه سوزانم زین شعله ی آدم جو
رو رو همه پیدا شو زین سوخته جان دادن
سجاده به دود افکن زین قامت عاشق خو
حلمی همه خاموشی بودست و چه ها گشته
آتش شد و آتش زن، در باطن و در هر رو
یا هو همه من هو هو، هو تن همه تن هو هو
من بی من و من در او، او در من و من در او