ما خوابگزاران خداییم
کمبندهی درگاه صداییم
پرسند کهایم و بازگوییم
ما هیچکسان پادشاییم
بر دار بلند آسمانی
صد کلّه کشیم و بیچراییم
از چرخ برون و بر زمینیم
پرّندهی روح و بر هواییم
فارغ ز زبان نقد و تمجید
تجوید حروف و وجد ناییم
ما خلوتیان درگه دوست
با خلق چه سخت بیوفاییم
رمزیست، اگر که کس گشاید!
خاموش و دلیل روشناییم
بیزار ز هر چه نحو و اوهام
در صرف مقامات نواییم
با خلق برون صنم چه باشد؟
در پرده به خاص رخ نماییم
حلمی برو این خطابه بس کن
این خلق کجا و ما کجاییم