بخت اگر یار شود نور جهان خواهم شد
وقف اربابی و آقایی جان خواهم شد
ساقی ار نام دهد دام رها خواهم کرد
وصل اگر تاج دهد شاه نهان خواهم شد
مُلک اجدادی جان باز بهپا خواهم کرد
بابت مردم رنجیده عیان خواهم شد
مام گیتی اگر از بخت خوشم ترسان است
پس برانداز مقامات گران خواهم شد
هر چه از مرحمت دوست مرا باده دهند
بر در میکدهها خادم آن خواهم شد
عصر اوهام گرم پرده برانداخت چه باک
تا نهایت سوی جان پردهدران خواهم شد
حلمی ار محو شود وصل گرانم بخشند
سوی آن ماه دگرباره روان خواهم شد