در این معراجگاه بی نشانی
به معنا روح و در صورت نِسانی
بخوان این بیت های لرزه افکن
بنوش این باده ی آخر زمانی
اگر چه بس قرون پیچ در پیچ
هنوزت مانده در این خاکدانی
بسی منزلگه از طوفان و آتش
هنوزت از کرانی تا کرانی
دو صد صورت هنوز از مرد و از زن
بگیری تا خط معنا بخوانی
از این خامی تو روزی سر برآری
در آغوش سلاطین نهانی
هم آنان که شبی در بزم رویا
بگویندت سلامی کهکشانی
چو دیدیشان به نام عشق برگو:
سلام ای پاکبازان جهانی
تمام عمر حلمی سوخت در عشق
به کار این شهان آسمانی