رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۳۰۵ : شمشیردار عشقیم، صد سو به کار عشقیم

شمشیردار عشقیم، صد سو به کار عشقیم
هر سو که سر برآریم در کارزار عشقیم
پیچیده لوح محفوظ زیر قبای مستان
ما گردگرد معشوق پیمانه‌دار عشقیم
تا خطّ‌ دوست خواندم هر گوشه لشکری خاست
باکی ز دشمنان نیست چون بر قرار عشقیم
این نکته هوشیاران دانند و کس نداند
با چارده ستاره ما در مدار عشقیم
خوش گفت واصلی دوش در محفل نگاران
عالم اگر خزان است ما نوبهار عشقیم
حلمی به تخت خویش آ، وقت نگاشتن شد
بنویس در شب تار ما شعله‌زار عشقیم
پیمایش کتاب