امشب خبری باشد در عالم بالایی
یک بزم خراباتی، یک وصل تماشایی
فردا تو چو برخیزی عالم همه نو بینی
هر سو همه شیوایی، زیبایی و رعنایی
امشب خبری باشد در کلبه ی شب خیزان
ساقی به میان و ما در خطّ نمیرایی
در روح سراپا پر در شادی بی آخر
شیدا دل و شیدا بر در رقص اهورایی
امشب خبری باشد، جامی زن و با ما شو
تا در ره ما گیری پیمانه ی بی مایی
دیوانه شوی ای دل گر تو سوی ما گیری
عقل از سر تو افتد در خانه ی بی جایی
رویا چه رسد اینجا، حکمت چه پرد با ما
دین و دل و دنیا را بگذار چو می آیی
آب از سر حلمی شد تا عشق به حرف آمد
عشق است که می راند این کِلک پریسایی