رو به درک! رو به درک! ای سر پر باد و بزک
رو که دل آید به برم نازخرک ماهترک
رو که به مسند برسد آن دلک تازهنفس
تو به هلاکت برسی او بشود شاه خوشک
تو که ز جعل آمدهای در ره ما خواب شوی
از مه ما آب شوی بر رف بیرونق شک
ای دل من آه مکش کار تو دلخواه شدهست
وصل تو در راه شدهست از فلک هشت ملک
راه تو دل، نام تو شب، وصل تو مسّاح طرب
سوی من آیی به ادب سوی تو آیم ز فلک
زیستهای جان مرا حلمی و زین جامه بر آ
هر که بگفتت چه خوشی گو خوشم از راه الک