رفتن به محتوای اصلی

غزل شماره ۳۸۷ : نکته بگیر ای دل من، مرحبا

نکته بگیر ای دل من، مرحبا
صحبت روح است خدا را خدا
عشق سر عقل به بالا برد
نیست هوا در دل این بی هوا
چون که هوا در سر عاقل فتاد
دم زند از «این منم و این شما»
عشق بگیرد دم وی نرم نرم
هی دهدش نکته عیان و خفا
عقل ولی لنگ تکبّر رود
نیست ورا نکته ی عاشق دوا
خود بنماید پس شرع و کلام
سکّه ی حقّ می زند او «بی صدا»
چون ز صدا عاقل ما عاری است
عشق کند مهره ی او را جدا
ای عجب از عشق و دم شارعش!
آه از این قاضی بی رحم ما!
"چیست که با عقل چنین دشمن اید؟"
حکمت این قصّه سرودم دلا
نیست چو ما را سر صبر و دلیل
ملّت ما را ببرد افترا
عشق به حلمی دل اسرار داد
خون شده از غیرت و آه بلا
پیمایش کتاب