رفتن به محتوای اصلی

شماره ۳۴ : و داستانی عاشقانه صورت می‌بندد...

 و داستانی عاشقانه صورت می‌بندد، باطنش را پیش‌تر بسته بود؛ تو را دیدن و تو را تمنّا کردن. آنگاه که در صورت محو می‌شوی، در باطن برپایی. تو را در باطن دیدن و در صورت برپا کردن.

هنر تو را دوست داشتن، تو را تجسّم بخشیدن و به صورت درآوردن، به صوت؛ کلمه. تو را به وادی کلام کشیدن، این ناممکن‌ترین انقلاب زمان، و چنین انقلابی! من تو را در خود انقلاب کردم و این انفجار به بیرون پاشیدم؛ انقلاب عشق.

دانلود هنر و معنویت
پیمایش کتاب