رفتن به محتوای اصلی

شماره ۱۴۶ : یک رویای لو رفته ...

 یک رویای لو رفته چه رویایی ست؟ رویایی که بیان می شود. و رویایی که بیان می شود در همان دم عقیم می شود و حتّی اگر حاوی پیام های نورانی باشد آن نور بی درنگ به تاریکی بدل می شود. مثل این است که بذر جوانه زده ای را از خاک درآورید و در معرض نور آفتاب قرار دهید، به این امید که رشدش سریع تر شد. پر واضح است که بذر جوانه زده بیرون از نهانکده ی خاک می پژمرد.

پس رویاهایتان را در قلب خود نگه دارید و حتّی اگر تعبیرش را نمی دانید، بگذارید آن بذر نورانی آرام آرام رشد کند و جانتان را فرا بگیرد. آن رویاها را می توانید در خاموشی با نزدیک ترین و محرم ترین کسان خود بگویید و پیرامون آن داستان کنید، چنان که در خاک بذرها با هم سخن می گویند و از روشنی قصّه ها می سازند. امّا اگر به طلب سر از خاک بیرون کردن اید هرگز هرگز دمی آنها را از پنهانکده ی اسراری خویش بیرون نیاورید و به هیچ کس که آنها را بر پرده به رخ دیگران می کشد نگویید. نامحرمان را در قبای محرمان و با چنگ و دندان عواطف و مهربانی های دروغین بشناسید.

سکوت را پاس بدارید تا آفتاب اسرار شما را عزّت دهد و تناور کند. در تاریکی و رنج ها ببالید و حرمت سکوت را نشکنید، که اگر حرمت سکوت را شکستید دیر یا زود حرمت شما شکسته خواهد شد. شیاطین رویاهای شما را بر باد خواهند دزدید و از نعش بذرهای نورانی تان سیاهچال هایی برخواهد آورد و در آنها آن قدر حبس خواهید شد تا روزی که قانون سکوت را فرا بگیرید. حالی حجّت را تمام می کنم و بیش از این دیگر نخواهم گفت که «سکوت را پاس بدارید.»