ذات عرفان این است که با مصلحین دروغین، با حلقهبازان جاعل، صوفیان دلق و قطبان آمال و تمنّای دنیوی مبارزه کند. شادی کاذب بشناساند، شادی حقیقی بنماید. خلق را از دورگردی دورهگردان ریا برکنار دارد.
این ذات عشق است که تنها خلوص میپذیرد. بند غم وامیکند. بی قبای روحانی، بی نمای زهد و بی ردای ترس از روح سخن بی حرف و حدیث میگوید. تنها حقیقت این است: تو روحی در لباس آدمی، از اقیانوس خدا چکیده.
کلمه از توست
و تو را به تو باز میگرداند
خواهی بپذیر خواهی نه
در این میکده تا ابد باز است.