رفتن به محتوای اصلی

مثنوی شماره ۱۸ : «مثنوی دین‌فروشان»

دین‌فروشان یک زمان صوفی شدند
یک زمان روی دگر کوفی شدند
این دکان و آن دکان هر دو یکی‌ست
خشکی فکر و زبان هر دو یکی‌ست
هر دوشان را قبله سوی مشتریست
هر دوشان را قبله‌ی خیر و شریست
حرف بازار و فروش است ای عزیز
این یکی با لطف و آن یک با ستیز
حرف حق بازار خلق‌الله نیست
در حریم شه به اینها راه نیست
صوفی و کوفی دوشان را یک ببین
جنگ بازار است و کالا چیست؟ دین
آن یکی آوازه‌جوی خوش‌زبان
این یکی زاریده‌ی فتوی‌پران
هر دوشان را کوری و جهل و ریا
بردگان این من دارالهوا
راستی چون بنگری هر دو چپ‌اند
لقمه‌ی هم را ز هم هی می‌قپند
دم‌زنان از خلق و بی‌حق هر سویی
یا به الله‌الله و یا هوهویی
بشنو از شوریده‌ای این مختصر
سوی حق آزاد شو زین هر دو خر
پیمایش کتاب