رفتن به محتوای اصلی

شماره ۱۵۶ : حقیقت هیچ جائی ست ...

 حقیقت هیچ جائی ست، می دانی یعنی چه؟ حقیقت هر جائی ست، می دانی یعنی چه؟ یعنی از هیچ جاست و در همه جاست. اگر نمی دانستی، بدان!

گرچه حقیقت بسی طنّاز است امّا این جا هیچ جای شوخی نیست. عجب غرابتی ست! عجب دوگانگی! این چه حقّ است که هم دو است و هم یک؟ چگونه می شود؟ می شود! عشق، عقل را پرسش است و قلب را پاسخ. برقص تا دریابی.

برقص ای دل دیوانه، از چه روی ساکت نشسته ای؟ اگر ساکت نشسته ای یعنی تو مرده ای. برقص ای دل دیوانه، از چه روی در کنج قفس بیهوده فسرده ای؟ برقص و از سینه برون شو.

نسخه ی قابل دانلود کتاب روح
پیمایش کتاب