رفتن به محتوای اصلی

شماره ۲۳۴ : چه بسیار عمرها که در ...

چه بسیار عمرها که در رضای خلق سوخت بی آن که نامی از حقّ برده شود. و چه بسیار نام ها که از حقّ برده شد ولی بر پرده حقّ و در پرده باز خلق! حقّ را هیچ کار با خلق نیست، مگر آن خلق اندک که به رضای او می کوشند. آن بازگردندگان!

هیچ صحبت ناآشنا نیست، که همه ی این ها در جان شماست. کار عشق، کار هم خدا و هم خرما نیست. کار، کار خداست. و آن که خدمت می نهد از کس نان نمی طلبد. او را که جان بر طبق است با نان خلق چه کار؟ او را که جان از خداست، نان از خداست حتّی اگر سینه ی آسمان بشکافد و نازل شود.

و می پرسند این چگونه کوششی ست از برای خدا؟ این گونه که قلب عاشق راه می رود و خرمن رزق می کارد، بی آن که گندمی از برای خود درو کند. چه مزدی و چه منّتی ست؟ که حساب کار عاشق جز با معشوق با هیچ بنی جنبده نیست.

نسخه ی قابل دانلود کتاب روح
پیمایش کتاب